بسم الله الرحمن الرحیم


 
  تدبر ...

موضوعات: اخبار
[یکشنبه 1396-07-30] [ 06:39:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  طمع آدمی و خواری ...

بسم الله الرحمن الرحیم
#طمع_آدمی_و خواری

🌹🍁عارفی به مسجدی رفت که دو رکعت نماز بخواند.
🌿در آن مسجد کودکان درس می خواندند و وقت نان خوردن کودکان بود.

🔸 دو کودک نزدیک عارف نشسته بودند.

🌺🌿یکی پسر ثروتمندی بود و دیگری پسر فقیری.
در زنبیل پسر ثروتمند پاره ای حلوا بود و در زنبیل پسر فقیر نان خشک.
🍃پسر فقیر از او حلوا میخواست.
آن کودک می گفت: اگر خواهی که پاره ای حلوا به تو دهم، سگ من باش و چون سگان بانگ کن.

🌹🍁آن بیچاره بانگ سگ کرد و پسر ثروتمند پاره ای حلوا بدو می داد.
باز دیگر باره بانگ میکرد و پاره ای دیگر می گرفت. همچنین بانگ می کرد و حلوا می گرفت.

🍂:|عارف در آنان می نگریست و می گریست. کسی از او پرسید:
ای عارف تو را چه رسیده است که گریان شده ای⁉️
عارف گفت: نگاه کنید که طمع کاری به مردم چه رسانَد❔
♻️🔅اگر آن کودک بدان نان تهی قناعت می کرد و طمع از حلوای او برمی داشت، سگ همچون خویشتنی نمی شد….

موضوعات: اخبار
[پنجشنبه 1396-07-27] [ 01:30:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پناه بی پناهان ...

بسم الله الرحمن الرحیم
#پناه_بی_پناهان

🍀روزے حضرت موسے “علیہ السلام"در ڪوه طور ، بہ هـنگام مناجات عرض ڪرد :

🔸 اے پروردگار جهـانیان !
جواب آمد : لبیڪ!
🔸سپس عرض ڪرد : اے پروردگار اطاعت ڪنندگان!
جواب آمد :‌لبیڪ!
🔸سپس عرض ڪرد :‌اے پروردگار گناہ ڪاران !
🌹موسے علیہ السلام شنید :لبیڪ، لبیڪ ، لبیڪ!

🍀🌿حضرت گفت : خدایا بہ بهـترین اسمے صدایت زدم ، یڪبار جواب دادے ؛
اما تا گفتم : اے خداے گناهـڪاران ، سہ مرتبہ جواب دادی. ؟
🌹🌿خداوند فرمود : اے موسے ! عارفان بہ معرفت خود و نیڪوڪاران بہ ڪار خود و مطیعان بہ اطاعت خود اعتماد دارند ؛
اما گناهـڪاران جز بہ فضل من پناهـے ندارند ‼️

🌼🍁 اگر من هـم آنهـا را از درگاہ خود ناامبد گردانم بہ درگاہ چہ ڪسے پناهـندہ شوند .

📙منبع : قـــــصــص التـــــوابــــیــــــن

موضوعات: اخبار
 [ 01:28:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شیطان کمک می کند ؟ ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌼🌿🌹🍃
🍃🌹🍀
🌼🌿
🍃
📙🍁 #شیطان_کمک_میکند ❔:oops:

🌹🍃مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در مسجید بخواند. لباس پوشید و راهی مسجد شد.

🍀در راه مسجد، مرد به زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.

🔸مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه مسجد و در همان نقطه مجدداً به زمین خورد!

او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را تبدیل کرد و راهی مسجید شد.

✨در راه مسجید، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد:
(( من دیدم شما در راه مسجد دو بار به زمین افتادید.))، به خواطر همین چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.
مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ

بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.

مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او

🔹نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.

🌿🍀مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب تکان خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد:

((من شما را در راه مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید.

🌼🍃من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه دوباره به راه مسجد برگشتید.

به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنوقت خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید‼️

♻️🔅بنا براین، من سالم رسیدن شما را به  مسجید مطمئن ساختم.

✅کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است داشته باشد.
🌼🌿🌹🍃
🍃🌹🍀
🌼🌿
🍃
🌹📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]🗳

موضوعات: اخبار
[سه شنبه 1396-07-25] [ 01:34:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  گریه امام سجاد علیه السلام ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌼🌿🌹🍃
🍃🌹🍀
🌼🌿
🍃
🍁گریه امام سجاد (علیه السلام)

🔸امام سجاد (علیه السلام) پس از جریان دلخراش و دلسوز عاشورا، بیش از حد بى تابى و گریه مى نمود.

🔹روزى یکى از دوستان حضرت اظهار داشت یا بن رسول الله، شما با این وضعیت و حالتى که دارید خود را از بین مى برید، آیا این گریه و اندوه پایان نمى یابد؟

🔸امام سجاد (علیه السلام) ضمن این که مشغول راز و نیاز به درگاه خداوند متعال بود، سر خود را بلند نمود و فرمود:

🍀 واى به حال تو، چه خبر دارى که چه شده است؟

🔹پیغمبر خدا، حضرت یعقوب (علیه السلام) در فراق فرزندش حضرت یوسف (علیه السلام) آنقدر گریه کرد و نالید که چشمان خود را از دست داد،
با این که فقط فرزندش را گم کرده بود؛

❕و لیکن من خودم شاهد بودم که پدرم را به همراه اصحابش چگونه و با چه وضعى به شهادت رساندند.

📚1. مستدرک الوسائل، جلد 2، صفحه 466
📙. کامل الزیارات، صفحه 107

🌼🌿🌹🍃
🍃🌹🍀
🌼🌿
🍃
🌹📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]🗳

موضوعات: اخبار
 [ 01:34:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پاداش عظیم انفاق در راه کربلا ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌹🍃🌿🍃
🌼🌿🌹
🍃🌿
🍃

🍀 #پاداش_عظیم_انفاق_درمسیرکربلا

🔸عبدالله بن سنان می‌گوید:
به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: فدایت شوم پدرت درباره انفاق در راه حج می‌فرمودند به هر درهمی که در این راه خرج کنی، برای آن هزار درهم حساب می‌شود.

🌹کسی که در مسیر زیارت امام حسین (علیه السلام) انفاق می‌کند برای او چیست؟

🔸حضرت فرمودند:
به هر درهمی که در این مسیر صرف می‌کند:

☘هزار هزار هزار(تا ده مرتبه هزار را تکرار کردند) برای او حساب می‌شود

☘ و علاوه بر این رضایت و خشنودی خداوند و دعای خیر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)و حضرت علی (علیه السلام) و ائمه معصومین (علیهم السلام) برای اوست…

🌼🌿🌹🍃
🍃🌹🍀
🌼🌿
🍃
🌹📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]🗳

موضوعات: اخبار
 [ 01:33:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  عاقبت بخیر شد ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🍁🍃🌹🌿
🌿🌹🍀
🍁🍃
🌿
🦋🌿 #عاقبت_بخیرشد

🌹🍀 «سعد بن حارث انصاری» و «ابو الحتوف حارث انصاری»، دو برادر کوفی و هر دو از خوارج بودند. این دو همراه عمربن سعد از کوفه برای جنگ با امام حسین به کربلا آمده و تا بعد از ظهر عاشورا نیز در سپاه کوفه بودند.

🌹🌿 اما هنگامی که یاران امام علیه السلام به شهادت رسیدند، امام حسین علیه السلام فریاد بر آورد:« آیا کسی هست که ما را یاری کند؟»
زنان و کودکان با شنیدن صدای امام علیه السلام به شیون و زاری پرداختند.

🔸سعد و برادرش، ابو الحتوف، که صدای امام و شیون اهل بیتش را شنیدند، ناگهان به خود آمدند و به گفتند:« این حسین، پسر دختر پیامبر، است و ما در روز قیامت از جدّ او امید شفاعت داریم، چگونه با او جنگ کنیم؟»
آن‌گاه به حمایت از امام علیه السلام با سپاه کوفه به جنگ پرداختند. این دو برادر با شعار « لا حُکْمَ إلاّ لِلّهِ وَلا طاعَةَ لِمَنْ عَصاهُ» یعنی همان شعار مشهور خوارج علیه امیرالمؤمنین (ع) به سپاه امام حسین(ع) پیوسته و با یزیدیان جنگیدند تا هر دو به شهادت رسیدند.

🍀👌این اتفاق اشارات عجیبی دارد؛ اینکه صحرای کربلا، شهدایی با سابقه خوارج دارد و همگی شیعه به معنای مرسوم نبودند؛
اینکه این خوارج از بسیاری از شیعیان اسمی پیشی گرفتند؛ اینکه میشود در ساعات پایانی عمر هم عاقبت به خیر شد و به جبهه حق پیوست از جمله این اشارات است.
🍁🍃🌹🌿
🌿🌹🍀
🍁🍃
🌿
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخبار
 [ 01:33:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تقوی ...

موضوعات: اخبار
[دوشنبه 1396-07-24] [ 03:14:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پرهیزگار ...

موضوعات: اخبار
 [ 03:13:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  لبخند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌿🍀🍃🌹
🍃🌹🌿
🍀🌿
🍀
♻️🔅 #لبخند پیامبر

🔰روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، به طرف آسمان نگاه می کرد، تبسمی نمود.

💠شخصی به حضرت گفت:
یا رسول الله ما دیدیم به سوی آسمان نگاه کردی و لبخندی بر لبانت نقش بست، علت آن چه بود؟

🌹🌿رسول خدا فرمود:
- آری! به آسمان نگاه می کردم، دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش عبادت شبانه روزی بنده با ایمانی را که هر روز در محل خود به عبادت و نماز مشغول می شد، بنویسند؛
ولی او را در محل نماز خود نیافتند. او در بستر بیماری افتاده بود.
🌿☁️فرشتگان به سوی آسمان بالا رفتند و به خداوند متعال عرض کردند:

💥ما طبق معمول برای نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ایمان به محل نماز او رفتیم. ولی او را در محل نمازش نیافتیم، زیرا در بستر بیماری آرمیده بود.

☘خداوند به آن فرشتگان فرمود:
تا او در بستر بیماری است، پاداشی را که هر روز برای او هنگامی که در محل نماز و عبادتش بود، می نوشتید، بنویسید.
بر من است که پاداش اعمال نیک او را تا آن هنگام که در بستر بیماری است، برایش در نظر بگیرم.

📙بحارالانوار جلد 1 داستان 1
🍁🍃🌹🌿
🌿🌹🍀
🍁🍃
🌿
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخبار
 [ 06:11:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  باوفاترین یار ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌹🌿🍀🍁
🌿🌹🌿
🌺🌿
🍃
🌼✨ #باوفاترین_یاران

🍁🍃 ‌«نقل شده است عالِمی بود که با خودش تحلیل می‌کرد و می‌گفت:

🍁🌿 اصحاب سیدالشهدا(ع) خیلی هم فوق‌العاده نبودند که خونشان را دادند؛ باید هم می‌دادند؛
آنهایی که نیامدند خیلی آدم‌های بیخودی بودند! والا وقتی یک طرف، سیدالشهدا(ع) است و یک طرف هم، ابن‌زیاد و یزید معلون است.
🍀[آن اصحاب] باید هم به طرف سیدالشهدا(ع) بروند.

👈نقل شده که آن عالم بزرگوار، این خواب را دیده بود که: ظهر روز عاشوراست و همه رفته‌اند و صحنه سختی است؛
🌹🌿 سیدالشهدا(ع) به او فرمودند:
بایستید و سپر شوید تا نماز بخوانیم. [آن عالم] ایستاد جلو و سپر شد!
تیر اول آمد ناخودآگاه خودش را کنار کشید! استغفار کرد و مصمم ایستاد! در تیر دوم و تیر سوم هم خودش را کنار کشید!
🔸وقتی حضرت برگشتند، یک لبخندی به او زدند و فرمودند:

🌿🌹«إِنِّی لَا أَعْلَمُ لِی أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَیْراً مِنْ أَصْحَابِی»؛ یعنی من از شما باوفاتر حتی در صحابه امیرالمومنین(ع) نمی‌شناسم.

🔸👌البته پایداری اصحاب سیدالشهدا(ع) خیلی از اینها بالاتر بود و اینها مثال‌های ساده‌ای است. آن پایداری، قابل‌تصویر نیست، چون انسان تا فتنه‌ها و #شبهه‌ها را نفهمد، نمی‌تواند بفهمد که آن پایداری یعنی چه. پایداری در اصطلاح امروز فقط در جنگ سخت نیست، بلکه بسیاری از حملاتی که انسان را سست می‌کند، در جنگ نرم و شبهات و شهوات است. اینها خیلی استوار ایستادند، درحالی‌که در اطراف سیدالشهدا(ع) خیلی شبهه سنگین بود.
🍀👈 [در چنین وضعیتی،] وقتی سعید بن عبدالله روی زمین افتاد، حضرت بالای سرش آمدند. او گفت: «اَوَفَیْتُ؟ قَالَ نَعَمْ أَنْتَ‏ أَمَامِی‏ فِی الْجَنَّةِ»؛ یعنی در خدمت به شما آیا انجام وظیفه کردم؟ حضرت به او فرمودند تو در بهشت هم پیش روی من هستی.»

🎙از زبان استاد میرباقری
🌹🌿🍀🍁
🌿🌹🌿
🌺🌿
🍃
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخبار
 [ 06:11:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  حضور قلب ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🍃
🌼🍁 #حضور_قلب

✨🍃 #امام_حسین “علیه السلام” نماز می خواندند و مردی از جلوی ایشان می گذشت.

🍀یکی از هم نشینان امام، آن مرد را از حرکت بازداشت.

✨🍀چون امام حسین (علیه السلام) نمازش را تمام کرد، به او فرمود چرا آن مرد را باز داشتی؟

🔸گفت ای فرزند پیامبر خدا، میان تو و محراب فاصله انداخت.

🌹✨امام فرمود خداوند به من نزدیک تر از آن است که میان من و او، کسی فاصله بیندازد.

📙منبع: بحارالانوار، علامه مجلسی
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخبار
[شنبه 1396-07-22] [ 03:59:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ذخیره آخرت ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
🌼🍁 #ذخیره_آخرت

🔸روزی مستمندی از #امام_حسین “علیه السلام” درخواست کمک کرد.

🔸✨امام فرمود آیا می دانید که او چه می گوید؟
گفتند :
نه، ای فرزند پیامبر خدا❕

🦋🌹امام فرمود می گوید من، فرستاده شما هستم.
اگر چیزی به من بدهید، آن را می گیرم و برایتان به آنجا { #قیامت} می برم،
وگرنه با دستانی تهی بر آن در می آیم.‼️

📙مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری

🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخبار
 [ 03:59:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  حکایت ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌹🌿🍀🍃
🌿🍀🍁
🌹🍃
🌿
🌼🍁 #حکایتی_بسیارزیبا

🍁عارفی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازه اش همه جا پیچیده بود.
🍀روزی به آبادی دیگری رفت

🔸عابد به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت.
مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟

🌿گفت: نه. گفت: فلان عابدبود،
🔸نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم،
عابد قبول نکرد.

🌼🍃نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد.

وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت:
سرورم دوزخ یعنی چه؟

🦋✨عابد: دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بنده خدا ندادی ولی برای رضایت دل بنده خدا یک آبادی نان دادی!
🌹🌿🍀🍁
🌿🌹🌿
🌺🌿
🍃
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخبار
 [ 03:59:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پاسخ مردانگی  ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌹🌿🍀🍁
🌿🌹🌿
🌺🌿
🍃🍁🍃 #پاسخ_مردانگی

🌼🌿 اسب سواری ، مرد افلیجی را سر راه خود دید که از او کمک می خواست، مرد سوار دلش به حال او سوخت، از اسب پیاده شد و او را از جا بلند کرد و روی اسب گذاشت تا او را به مقصد برساند

🔅مرد افلیج وقتی بر اسب سوار شد
دهنه ی اسب را کشید و گفت :

“"اسب را بردم ، و با اسب گریخت!""❕

♻️🗣اما پیش از آنکه دور شود صاحب اسب، داد زد : تو ، تنها اسب را نبردی ، جوانمردی را هم بردی!

اسب مال تو ‼️
اما گوش کن ببین چه می گویم❕
❗️مرد افلیج اسب را نگه داشت
مرد سوار گفت :

⚠️هرگز به هیچ کس نگو چگونه اسب را به دست آوردی ، زیرا می ترسم که دیگر « #هیچ_سواری » به پیاده ای رحم نکند!

📙کلیله و دمنه
🌹🌿🍀🍁
🌿🌹🌿
🌺🌿
🍃
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخبار
 [ 03:59:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  حکایت جوان خداترس ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌹🌿🍀🍁
🌿🌹🌿
🌺🌿
🍃
🍁🔹 #حکایت_جوان_خداترس

🍃سلمان یکی از یاران پیامبر ص تعریف کرده

🔸روزی از بازار آهنگران کوفه می گذشت. جوانی نقش زمین شده بود و مردم دورش را گرفته بودند.

🔸سلمان از گرمای کوره ها، عرق از پیشانی اش سرازیر بود. هر کس درباره جوان سخنی می گفت.

♦️یکی می گفت: دچار تشنج شده است.

🔹دیگری می گفت: جن زده شده است.

🔸سلمان از میان جمعیت گذشت و کنار جوان نشست❕
او چشم خود را از هم گشود و گفت: من هیچ کسالتی ندارم، ولی اینان گمان می کنند بیمارم.

🔺 با شگفتی پرسید: پس چرا از حال رفتی و بر زمین افتادی؟

♦️گفت: از بازار می گذشتم، صدای چکش های آهنین بر آهن های گداخته، مرا به یاد سخن خدا انداخت

🔥که فرمود: و لهم مقامع من حدید حج/21 یعنی: و برای دوزخیان، گرزهایی آهنین است.

📙ترجمه تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 399
🌹🌿🍀🍁
🌿🌹🌿
🌺🌿
🍃
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخبار
 [ 03:58:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  برنامه علمی طلاب ...

بسم الله الرحمن الرحیم

برنامه علمی طلاب

دوشنبه 91 فروردین 21 , ساعت 12:0 صبح

جناب استاد مجتهدی(رحمه الله) می‌فرماید: اگر می‌خواهید واقعاً طلبه باشید باید دو برنامه را رعایت کنید. یکی برنامه علمی که علم و دانش شما را افزون کند و دیگری برنامه عملی که عمل به آن معنویت شما را اضافه می‌نماید.
اما برنامه علمی: در درس خواندن باید چند مورد را رعایت کرد تا موفقیت بدست آورد:
1- قبل از اینکه در کلاس درس حاضر شوید درسی را که استاد قرار است بگوید اول مطالعه کنید تا در بحث مورد نظر مقداری آشنا شوید زیرا پیش مطالعه در فهمیدن درس خیلی موثر است مثلا اگر امروز می‌خواهید باب حروف جر از سیوطی یا صمدیه را درس بگیرید اول از عوامل و هدایه باب حروف جر را مطالعه کنید ، سپس متن درس را نگاه کنید و آنجایی را که متوجه نمی‌شوید حواستان را در کلاس خوب جمع کنید وگوش بدهید تا آنجائی را که مطلب نامفهوم بود توسط استاد برای شما روشن گردد.
وقتی که ما طلبه بودیم و مغنی می‌خواندیم قبل از درس جامع الشواهد را برداشته و معنی اشعار و شواهد را می‌نوشتیم و برای درس آماده می‌شدیم.

2- باید در کلاس درس و موقع تدریس استاد خوب گوش فرادهید و به این طرف و آن طرف نگاه نکنید و یا با دیگری صحبت نکنید یا فکرتان جای دیگری نباشد و خلاصه اینکه در موقع تدریس استاد از آنچه که باعث می‌شود حواس شما به جای دیگری متوجه شود خودداری کنید.
3- بعد از تدریس استاد باید آن درس را دوباره مطالعه کنید و برای مباحثه آماده شوید و مطالبی را که اگر احیانا نفهمیدید مشخص کنید تا در مباحثه رفع شود.
4- روز بعد درس گذشته را مباحثه کنید.
5- بعد از اتمام تحصیل یکباره کتاب را کنار نگذارید بلکه دوباره کتاب را دوره کنید.
6- بعد از تدریس کل کتاب توسط استاد و مباحثه و رعایت موارد دیگر آن، خودتان آن کتاب را تدریس کنید که علاوه بر اینکه در این خصوص خُبره می‌شوید بلکه زکات علم خود را هم پرداخته اید.
در این زمینه امام حسن مجتبی (ع) می‌فرمایند: « علِّمِ النّاسَ عِلمَکَ وَ تَعَلَّم عِلمَ غَیرِک» علم خودت را به مردم بیاموز و علم دیگران را هم یاد بگیر(بحار ج78 ص111) 
7- روزهای تعطیلی پنج شنبه و جمعه کتاب را خلاصه نویسی کنید و پیرامون مطالب کتاب تحقیق نمایید و کتب جنبی دیگر که متن درسی نیستند مطالعه کنید.

نوشته شده توسط محمد صدارت 

موضوعات: اخبار
 [ 02:41:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  جوانمردی به نام علی علیه السلام ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
🌼🍃 #جوانمردی_به_نام_علی

🌹🍃 در روزی از روزها امیرالمومنین علیه السلام دریکی از جنگها در حال ⚔️ نبرد با یکی از مشرکین بود
که ناگهان آن فرد در اثناء جنگ از آن حضرت 🗡 شمشیرش را تقاضا کرد.

🌹🌿حضرت فوراً و بی درنگ شمشیر را مرحمت فرمودند.و به آن فرد دادند!

🍀✨ آن شخص مشرک تعجب کرد و عرض کرد :
ای پسر ابوطالب؛ در چنین وقتی در بحبوحهٔ جنگ به من 🗡 شمشیر خود را می بخشی؟

🌼🍃حضرت فرمودند :
فلانی تو 👋 دست نیاز و مسألت نزد من دراز کردی و از کرم و بزرگواری به دور است که انسان در خواست کننده و نیازمندی را رد کند.

✨کافر با مشاهدهٔ رفتار حضرت و شنیدن گفتارشان به احترام آن حضرت خود را روی زمین انداخت و گفت :

🦋🍀واقعا این روش اهل دیانت و شیوهٔ مردمان دیندار است؛
سپس دست مبارک حضرت را بوسید و مسلمان گشت.

📙بحارالانوار : ج41 ، ص69
القطره : ج1 ، ص348
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخبار
[پنجشنبه 1396-07-20] [ 05:14:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  مفتاح راه ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
🍁🌿 #مفتاح_راه

🦋✨دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد #فقیری ریخت، پیرمرد خوشحال شد و رفت. در راه با پرودرگار سخن می گفت:

🌼🍃ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گِرهی از گره های زندگی ما بگشای.
ناگهان گِرهی از گره هایش باز شد و گندمها به زمین #ریخت. او با ناراحتی گفت:

🍁من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز.

🍂آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟

🔸✨نشست تا گندمها را از زمین جمع کند، درکمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند.
ندا آمد؛

🌹 تو مبین اندر درختی یا به چاه
🍃 تو مرا بین که منم #مفتاح_راه

🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخبار
 [ 05:13:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  بهلول ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🍃
⭕️🔅 #صدای_گردو

♻️روزی فردی چند گردو به #بهلول داد و گفت :
بشکن و بخور و برای من دعا کن ! ‼️

بهلول گردوها را شکست ولی دعا نکرد !❕

🌹🌿مرد گفت : گردوها را می خوری نوش جان ! ولی من صدای دعای تو را نشنیدم !

🍃✨بهلول گفت :
مطمئن باش اگر در راه خدا داده ای خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است!
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخبار
 [ 05:13:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  عارفانه ...

بسم الله الرحمن الرحیم
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میفرمود:

بطری وقتیکه پر است و می‌خواهی خالی اش کنی، خمش می‌کنی.
هر چه خم شود خالی تر می‌شود. اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریع تر خالی می‌شود.
دل آدم هم همین طور است، گاهی وقت‌ها پر می‌شود از غم، از غصه،از حرف‌ها و طعنه‌های دیگران.
قرآن می‌گوید: “هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها، خم شو و به خاک بیفت.” این نسخه‌ای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است: “ما قطعا می‌دانیم و اطلاع داریم، دلت می‌گیرد، به خاطر حرف‌هایی که می‌زنند.”
“سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن”
سوره حجر آیه 98…

موضوعات: اخبار
 [ 05:13:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تفاوت زن و مرد ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🍃

#تفاوت_شهوت_مردوزن_اززبان_حضرت_علی(ع)

🍁🌿چهل تن از زنان عرب نزد مولا از #شهوت مرد سوال کردند ، جواب گرفتند که از 10 قسمت – 9 قسم برای زن و 1 قسم برای مرد میباشد .

🔅گفتند پس چگونه است که با این حساب دستور وارونه آمده❓
🔸مردان میتوانند زنان متعددی اختیار کنند ولی زنان نمیتوانند

🌹🍃مولا علی (ع) رو به زنان کرد و به ایشان دستور داد که هریک از زنان کاسه ای آب بیاورند و آوردند و دستور داد که همه آبها را در داخل یک ظرف بریزند و ریختند!
❕و سپس دستور داد که هر یک آبی را که در داخل ظرف ریختند بردارند!

♻️⚜ زنان همگی گفتند که این مویثر نشود و مولا علی (ع) فرمود که حکم سوال شما در همین است.

♻️🔅با دقت در این حکم مولا در میآبیم که چنانچه زنی با چند مرد جماع داشته باشد و فرزندی از او متولد شود نمیتوان گفت که فرزند نطفه کدام مرد میباشد.❕❕
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخبار
[چهارشنبه 1396-07-19] [ 06:27:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شبهات ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🔴پیامکهای اسرائیلی؛قابل توجه اونایی ک میگن واس چند نفر بفرست تا حاجت بگیری

پیامکهای اسراییلی:
📩مثال: ختم شش میلیون صلوات تقدیم به شیرخوار امام حسین…سهم شما شش صلوات و ارسال به شش عاشق حسینی.لطفا قطع کننده زنجیره نباشید…

📩مثال دوم: تا پیام را دیدی هشت بار بگو یا ابوالفضل وبرای هشت نفر بفرست.همین الان خبر خوشی میشنوی و…

📩مثال سوم : ختم …صلوات نذر… سهم شما فلان اندازه اگر انجام نمیدهید خبرم کنید تامدیون نشوید…(و مثالهای دیگر)

🔵نظر مراجع تقلید
مقام معظم رهبری: هیچکدام ازاین پیامها واقعیت واعتباری نداردوحرام است

🔹آیت الله صافی گلپایگانی: به طور کلی این پیامها باید مدرک صحیح شرعی داشته باشد و در غیر این صورت ارسال آنها برای دیگران جایز نیست و باید از آنها جلوگیری شود

🔹آیت الله مکارم شیرازی: هیچکدام از این امور اعتباری ندارد و سزاوار است مردم به این کارها دامن نزنند…

🔻قابل توجه اونایی که میگن واسه چند نفر بفرست تا حاجت بگیری . پس در جریان باش؛

🔻چندی قبل روزنامه نیوز تلاویو که در سرزمین‌های اشغالی منتشر می‌شود در چاپ سراسری خود با این تیتر که “چگونه اسلام را متزلزل سپس آن را در اختیار بگیریم” پرده از اهداف شوم صهیونیست‌ها خبر داد.

🔻هنری لیونر که به یک عنوان فقیه دینی در اسرائیل فعالیت می‌کند می گوید: همکاران ما شب و روز در واتس‌اپ و شبکه‌های اجتماعی در حال تلاش برای تضعیف اسلام در بین مسلمانان هستند.
هنری لیونر افزود: ما با طراحی پیام‌های فارسی، عربی، ترکی و اردویی و آوردن نام پیامبر و ائمه و قرآن، در آخر پیام‌ها می‌نویسیم آن را برای 10 نفر بفرست تا امروز معجزه ببینی!

🔻با گذشت چند روز و به مرور زمان مسلمانان می‌بینند که خبری از معجزه نیست پس آن را خرافات تلقی می‌کنند و اینگونه ایمانشان را کم کم از دست می‌دهند.

🔻با نگاهی به این اظهارات خیلی از نکات مبهم برای مسلمان عیان می شود، مانند اینکه دشمنان اسلام چگونه با توسل به ابزارهای نوین ارتباطی سعی در تضعیف باورهای دینی میان مسلمانان دارند و در این میان هم از روش های به ظاهر دینی و مذهبی استفاده می کنند و با ارسال پیام هایی با محوریت مقدسات دینی، سعی در تحریک مسلمانان در اشاعه و ترویج این پیام ها دارند و در این میان از ابزارهایی مانند قسم به جان پدر و مادر گرفته تا تهدید به رخداد اتفاق های بد در اثر منتشر نکردن پیام ها سعی دارند مخاطبان را به ترویج این پیام ها ترغیب کنند.

💠مردم باید از ارسال این پیامها خوددارى کنند تادشمنان نتوانند با توسل به اهل بیت دست به گسترش باورهاى خرافى و در نهایت سست کردن باورهاى دینى بزنند

#تلویزیون_اینترنتی ↙️

#لایو_منبر

🖥 @tvliveminbar

موضوعات: اخبار
 [ 01:58:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  عفت فاطمی ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
🌼🍃 #عفت_فاطــــمــی

🌹🌿اسماء دختر عمیس گوید:
🔘〰 در لحظات آخر عمر فاطمه (علیهاالسلام) در حضورش بودم به من فرمود:

🔺🔸این تابوتها ناپسند است ، زیرا جسد را خوب نمی پوشاند، من عرض کردم در مهاجرت به حبشه ، تابوتهائی دیده ام که جسد را به خوبی می پوشانند!!

🔅 فاطمه (علیهاالسلام) فورا فرستاد چند چوب درخت خرما آوردند، و من با آنها تابوت خوبی ساختم ، فاطمه (علیهاالسلام) خوشحال شد و فرمود:

♻️ ما احسن هذا و اجمله لاتعرف به المرثه من الرجل . به به این تابوت چه زیبا و نیکو است، که جسد مرد و زن در آن تشخیص ‍ داده نمی شود….

📙داستان صاحبدلان / محمد محمدی اشتهاردی

🍃 اللهم عجل لولیک الفرج 🍃
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخبار
[سه شنبه 1396-07-18] [ 07:17:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  درنگ ...

بسم الله الرحمن الرحیم
تنها معامله ای که همش سوده و ضرری توش نیست ، معامله با خداست.

موضوعات: اخبار
 [ 02:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پاورقی ...

بسم الله الرحمن الرحیم
پاورقی
اگه طالب علم و دانشی ، علما را تکریم کن .
اگه طالب دنیایی، پدر و مادر را تکریم کن.
اگه طالب معرفت و محبتی، انبیا و ائمه را تکریم کن.
استاد(س)

موضوعات: اخبار
 [ 02:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  معنی حمد ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
🔸 #مــــعــــــنی_حــــــمــــــــد

🍀روزی جوانی از پدرش پرسید معنی حمد چیست؟
♻️🔅 پدرش گفت: پسرم، گمان کن در شهر می‌روی و سلطان تو را می‌بیند و سلطان بدون این‌که به او چیزی ببخشی، وزیر را صدا کرده و به تو کیسه‌ای طلا می‌بخشد.

🔅🚸تو از وزیر تشکر می‌کنی یا سلطان؟؟

❕پسر گفت: از سلطان‼️

🔆🌹 پدر گفت: معنی شکر هم این‌ است که بدانی هر نعمتی که وجود دارد از سلطان (خدا) است.
اگر کسی به تو نیکی می‌کند او وزیر است و این نیکی به امر خدا است.

🌹 پس او لایق همه حمدها است.🌹
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخبار
[دوشنبه 1396-07-17] [ 03:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ارزش علم ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
💠 #حضرت_فاطمه_و_ارزش_علم

🌹🍃دو نفر زن، که یکی مؤمن و دیگری از دشمنان اسلام بود، در مطلبی دینی با هم اختلاف نظر داشتند.

🌺🌿برای حل اختلاف، محضر حضرت فاطمه علیهاالسلام رسیدند و موضوع را طرح کردند.
چون حق با زن مؤمن بود!

🍁✨، حضرت فاطمه علیهاالسلام گفتارش را با دلیل و برهان تأیید کرد و بدین وسیله زن مؤمن بر زن دشمن پیروز گشت و از این پیروزی خوشحال شد.

🌼🍃حضرت فاطمه علیهاالسلام به زن مؤمن فرمود:
فرشتگان خدا بیشتر از تو شادمان گشتند و غم و اندوه شیطان و پیروانش نیز بیشتر از غم و اندوه زن دشمن می باشد.

🔸امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید:
(در عوض خدمتی که فاطمه به این زن مؤمن کرد، بهشت و نعمت های بهشتی اش را هزار هزار برابر آنچه قبلا تعیین شده بود، قرار دهید!!!

🌹🍃 و همین روش را درباره هر دانشمندی که با علمش مؤمنی را تقویت کند - که بر معاندی پیروز گردد - مراعات کنید و ثوابش را هزار هزار برابر قرار دهید!)

📚بحارالانوار، ج 2، ص 8📚
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخبار
 [ 03:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  حکایت ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
♻️🔅 #حکایت_بسیارجالب

🌼✨مولوی در دفتر چهارم خود داستان زیبای مرد گِل‌خوار را بیان می‌کند که بسی زیباست:

🍂🍃مردی که عادت به خوردن گِل داشت روزی وارد مغازه عطاری شد تا از او قند بخرد. عطار گِلی را در توبره‌ای ریخته و سنگ ترازو کرده‌بود.

⚖عطار سنگ ترازو ( گِل) را در یک کفه ترازو گذاشت و با تیشه به پشت مغازه رفت تا قندی برای مشتری بشکند.

♻️مرد گ‍ِل‌خوار در نبود عطار از فرصت استفاده کرده و دزدکی شروع به خوردن گِل ‌کرد.

🔺عطار که از دور مخفیانه او را ‌دید، سکوت کرد و تاخیر نمود. با خود گفت: عجب مرد احمقی است، گمان می‌کند با خوردن گِل به من ضرر می‌زند در حالی که نمی‌داند، با کم کردن وزن گِل، قندی را هم که از من خواهد بستاند، وزنش را کم می‌کند. قیمت قند کجا و گِل کجا !!!

🔆💥مولوی به طرز ماهرانه‌ای می‌خواهد با این داستان بیان کند، کسی که دنبال لذت‌های گذرای این دنیاست و خود را زرنگ می‌پندارد و خسیس است و مال‌اندوزی می‌کند، غافل از این‌است که، آن‌چه که از از زندگی آخرت از دست می‌دهد (قند) بسیار ارزشمند‌تر است از آن‌چه در دنیا کسب می‌کند (گِل).

🌟✨ و چه زیبا در بیتی می‌فرماید:

🌻مال دنیا دام مرغان ضعیف
ملک عقبی دام مرغان شریف
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخبار
 [ 02:59:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تفسیر قرآن ...

موضوعات: اخبار
[یکشنبه 1396-07-16] [ 08:48:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ادعای تشیع ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌼🌿🌹🍃
🌹🍃🌼
🌼🌿
🍃
🌿🍁 #ادعای_تشیع

🦋🍃مردی نزد امام حسین (علیه السلام) آمد و گفت ای فرزند پیامبر خدا، من از شیعیان شما هستم.

🌹🌿امام فرمود از خدا پروا کن و چیزی را ادعا مکن که خدای متعال به تو بگوید دروغ گفتی و در ادعایت از حد خارج شدی.

🍁🍃بی تردید شیعیان ما کسانی اند که دل هایشان از هر فریب و دغلی پاک است،

♥️🍁بلکه بگو من از طرفداران و دوستداران شما هستم.

📙منبع: تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ورام بن ابی فراس حلی

🌼🌿🌹🍃
🌹🍃🌼
🌼🌿
🍃
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]🗳

موضوعات: اخبار
 [ 02:27:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  اموات را یاد کنیم ...

موضوعات: اخبار
[جمعه 1396-07-14] [ 04:26:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پژوهش های صرف 1 ...

موضوعات: اخبار
 [ 04:24:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  داستانی از ابوذر ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌼🌿🌹🍃
🌹🍃🌼
🌼🌿
🍃

🌹🍃 #بندگی_من_یاآزادی_تو

🌼🍃روزی خلیفه وقت، کیسه پر از سیم با بنده ای نزد ابوذر غفاری فرستاد.

🌹🍃خلیفه به غلام گفت:
«اگر وی این از تو بستاند، آزادی».
غلام کیسه را به نزد ابوذر آورد و اصرار بسیار کرد، ولی وی نپذیرفت.

🌿🌼غلام گفت:آن را بپذیر که #آزادی من در آن است
و ابوذر پاسخ داد:
«بلی، ولی #بندگی من در آن است».
🌼🌿🌹🍃
🌹🍃🌼
🌼🌿
🍃
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]🗳

موضوعات: اخبار
[پنجشنبه 1396-07-13] [ 05:30:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  نظر پوتین در مورد رهبری ...

موضوعات: اخبار
 [ 03:49:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  رزاق ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
🔸🌿 #فرشته_رزق_و_مرگ

🔸🍃از کاسبی پرسیدند:

چگونه در این کوچه ی پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟❓

♥️✨گفت:آن خدایی که فرشته مرگش، مرا درهرسوراخی که باشم پیدا

میکند،چگونه فرشتگانِ روزیش٬ مرا گم میکنند…!‼️

🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]🗳

موضوعات: اخبار
 [ 10:52:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  طمع ...

بسم الله الرحمن الرحیم
🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
🌸🍃 #طمع_آدمی_وخواری

🌹🍁عارفی به مسجدی رفت که دو رکعت نماز بخواند.
🌿در آن مسجد کودکان درس می خواندند و وقت نان خوردن کودکان بود.

🔸 دو کودک نزدیک عارف نشسته بودند.

🌺🌿یکی پسر ثروتمندی بود و دیگری پسر فقیری.
در زنبیل پسر ثروتمند پاره ای حلوا بود و در زنبیل پسر فقیر نان خشک.
🍃پسر فقیر از او حلوا میخواست.
آن کودک می گفت: اگر خواهی که پاره ای حلوا به تو دهم، سگ من باش و چون سگان بانگ کن.

🌹🍁آن بیچاره بانگ سگ کرد و پسر ثروتمند پاره ای حلوا بدو می داد.
باز دیگر باره بانگ میکرد و پاره ای دیگر می گرفت. همچنین بانگ می کرد و حلوا می گرفت.

🍂:|عارف در آنان می نگریست و می گریست. کسی از او پرسید:
ای عارف تو را چه رسیده است که گریان شده ای⁉️
عارف گفت: نگاه کنید که طمع کاری به مردم چه رسانَد❔
♻️🔅اگر آن کودک بدان نان تهی قناعت می کرد و طمع از حلوای او برمی داشت، سگ همچون خویشتنی نمی شد….

🌿🍁🍃✨
🌺🌹🍀
🌿🌺
🌿
📖📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]🗳

موضوعات: اخبار
 [ 10:52:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  اللهم عجل لولیک الفرج ...

موضوعات: اخبار
[چهارشنبه 1396-07-12] [ 06:10:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  سوال و جواب ...

بسم الله الرحمن الرحیم

سوال و جواب

چرا هم باید خمس و زکات داد و هم مالیات و … ؟

پاسخ : خمس و زکات برای آبادی دین است و مالیات برای آبادی سرزمین و مملکت است .

موضوعات: اخبار
[سه شنبه 1396-07-11] [ 04:52:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شبهه2 ...

بسم الله الرحمن الرحیم

سوال و جواب

چه ضرورتی هست که حکومت اسلامی تشکیل بشه ؟ اصلا چه کسی گفته باید حکومت اسلامی تشکیل بشه ؟

پاسخ :
امام حسین علیه السلام می فرمایند: « جریان امور و احکام به دست دانشمندان الهی است که بر حلال و حرام خداوند آگاه و دانایند.

امام خمینی « ره »می فرمایند :
حکومت در نظر مجتهد واقعی ، فلسفه عملی تمامی فقه است .

دین اسلام تنها در مسائل عبادی و اخلاقی خلاصه نمی شود ، بلکه احکام سیاسی و اجتماعی ، چگونگی ارتباط انسان ها با بکدیگر را هم مشخص می کند .
تشکیل حکومت اسلامی اگر بر اساس قانون اسلام نباشد ، بسیاری از احکام دین معطل می ماند و ضمانت اجرایی نخواهند داشت .
دلایل ضرورت تشکیل حکومت اسلامی :
حفظ نظام و انسجام جامعه اسلامی از واجبات است.
حفظ مرزهای کشور اسلامی از هجوم بیگانگان و جلوگیری از تسلط آنان شرعا و عقلا واجب است .
اجرای عدالت در جامعه و جلوگیری از ستم ظالمان و رساندن حقوق حق داران به ان ها
جمع آوری خمس و زکات ، مالیات و … و رسیدگی به ثروت های عمومی و بیت المال
تعلیم و تربیت عمومی افراد جامعه

این ها بدیهی ترین نیاز های مسلمانان است و از حکمت به دور است که خداوند متعال آن ها را نادیده گرفته باشد .
دلایلی که وجود امام پس از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را اثبات می کند ، لزوم حکومت اسلامی را در عصر غیبت حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف را نیز در بر می گیرد.
گذشته از این ها تشکیل حکومت توسط بزرگان اقا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و آقا امیرالمؤمنین علیه السلام خود مهر تاییدی بر لزوم تشکیل حکومت اسلامی است .

موضوعات: اخبار
 [ 04:49:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تامل ...

موضوعات: اخبار
 [ 02:54:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  سیر و سلوک ...

موضوعات: اخبار
 [ 02:54:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  حجاب ...

موضوعات: اخبار
 [ 02:53:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ندبه های انتظار ...

بسم الله الرحمن الرحیم

🌹🍃🌿🍃
🌼🌿🌹
🍃🌿
🍃
🌺🍃 #ندبه_های_انتظار

🔴پاداش عظیم انفاق در مسیر “کربلا”

🔸عبدالله بن سنان می‌گوید:
به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: فدایت شوم پدرت درباره انفاق در راه حج می‌فرمودند به هر درهمی که در این راه خرج کنی، برای آن هزار درهم حساب می‌شود.

🌹کسی که در مسیر زیارت امام حسین (علیه السلام) انفاق می‌کند برای او چیست؟

🔸حضرت فرمودند:
به هر درهمی که در این مسیر صرف می‌کند:

☘هزار هزار هزار(تا ده مرتبه هزار را تکرار کردند) برای او حساب می‌شود

☘ و علاوه بر این رضایت و خشنودی خداوند و دعای خیر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)و حضرت علی (علیه السلام) و ائمه معصومین (علیهم السلام) برای اوست…

🌼🌿🌹🍃
🍃🌹🍀
🌼🌿
🍃
🌹📔داستان های قرآنی🍀
📜[( @dastane_qorani )]🗳

موضوعات: اخبار
 [ 02:48:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  درس های محرم ...

بسم الله الرحمن الرحیم

🔻قابل توجه فعالان هیئتی #محرم و بزرگواران اهل #منبر

✍ قورباغه آب پز در کربلا‼️

نمیدانم چرا برخی اصرار دارند عاشورا را در گودال قتلگاه با مرزی محدود و در زمانی معین خلاصه کنند و نمی خواهند بپذیرند وسعت مرز کربلا به پهنای نبرد حق و باطل است و بایست از تابلوی عاشورا برای هر روز خود درس ها و عبرت ها بگیریم.

🔻آیا می دانیم سر سروقامت حسین (ع ) با سلاح رستم فرخزاد ایرانی و هراکلیوس یونانی بالای نیزه نرفت بلکه در کربلا روح اسلام قربانی جسم اسلام شد که از زوایای مختلف میتوان به چرایی این حادثه نگریست؛

از یک منظر اساسی بایست پرسید: چگونه منبری که می بایست منزلگاه سیدان شباب اهل الجنه باشد توسط معاویه و یزید بوزینه باز غصب شد و خواص مدعی سکوت کردند و عوام تمکین!! براستی چرا آب از آب تکان نخورد.؟

آیا اگر یزید بلافاصله پس از رحلت پیامبر(ص) ادعای فتنه گری و خلافت اسلامی میکرد مردم می پذیرفتند؟ مسلما خیر؛ پس چرا اینگونه شد؟ چون یزید در حقیقت بر صدر منبری نشست که برخی شیوخ قبلا در پله اول و دوم و سوم به صورت گام به گام اسباب فتنه را فراهم کرده بودند.. شیوخی و شریح هایی که با تغییر ریل در جاده ی حاکمیت به ظاهر زیبا سخن می راندند ولی در بزنگاه به ناروا شهادت می دادند!

کربلا میخواهد به عاشورائیان درس بدهد که اگر افق دید را وسیع نکنیم خزه فتنه بر دیوار بی بصیرتی رشد خواهد کرد. علت انحراف عوام، انحراف میلیمتری خواصی بود که بنای فتنه عاشورا را در سقیفه و در برخی منابر بنا نموده و در هر دوره در پوشش لفاظی های زیبا بخشی از ارزش ها را قربانی مطامع سیاسی خود کردند. اهل فن میدانند که بافت فرهنگی هر جامعه ای در مقابل تزریق دفعی انحراف فرهنگی واکنش نشان میدهد و اصحاب فتنه خوب میدانند که معنای ” قورباغه آب پز ” چیست؟
غاصبان حق ولایت دانستند که بذر فتنه را چگونه و در چه زمانی باید کاشت کنند تا چند سال بعد شجره ملعونه اموی در سکوت خواص و غفلت عوام، بتواند در روزواقعه میوه تلخ فتنه را بدون دادن قطره ای آب در گرمای سوزان نینوا برداشت کند!!

البته در هر زمان عده ای دلال! که فقط رقص موسمی خوشه های فتنه را دیده و از آفت ریشه بی خبرند ممکن است خریدار هر خرمنی و هر منبری باشند و پای هر سفره ای نشسته و برای هر نطق و پستی لایک بفرستند. همانطور که عده ای غافل از فتنه شیخ اکبر و خلیفه دوم فقط بر ساده زیستی او رشک بردند ولی نمی دانستند خشت اول که گذاشت آن شیخ کج تا کربلا می رود دیوار کج!!

آری هدف حسین مبارزه با انحراف، ظلم و فتنه بود. امروز بایست بیدار و هوشیار باشیم . اگر دیروز نتیجه غفلت ها و انحراف های میلیمتری شهادت #جسم امام حسین(ع) بود. امروز نیز ممکن است در پرتو انحراف گام به گام خواص و سکوت سلیمان بن صردخزاعی ها دگربار در روز واقعه #هدف حسین(ع) به مسلخ شهادت برود . این بار زمان برای قیام توابین کم است.

🔻و اما درس ها و عبرت های کربلا برای امروز:

🔹رشد فتنه خزنده است ، نه آسانسوری
🔹معیارحق شاخص ها هستند نه اشخاص
🔹پای هر منبری نشستن و برای هر پستی لایک فرستادن خطایی از جنس کوفیان است
🔹اصرار بر محدودکردن انقلاب به بهمن1357 آمال عافیت طلبان است
🔹 خواندن و گریه بر مولاحسین(ع) و عدم اعلام برائت از فتنه 88و هتاکان به ارزش های حسینی پارادوکسی نفاق گونه است
🔹درس کربلا مبارزه است نه مذاکره
🔹دشمن همیشه دست چدنی اش را زیر دستکش مخملی مخفی کرده است.
🔹 قدرت تحلیل سیاسی داشته باشیم و فقط امروز را نبینیم.
🔹امام تا لحظه آخر با حفظ اصول طالب جذب حداکثری و دفع حداقلی بود
🔹دینداری منهای بصیرت عامل گمراهی است.
🔹 اکثریت همیشه مبنای حقانیت نیست
🔹 باب توبه برای خاطیان نادم و حر شدن باز است.

#محمد_صادق_سلطانزاده

🔴عمار110=کانالی متفاوت برای روشنگری👇
@ammar110

#مطالعه ؛ #بازنشر_با_ذکر_منبع

موضوعات: اخبار
 [ 05:53:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  پیام شهید حججی ...

بسم الله الرحمن الرحیم

#پیام_شهید_محسن_حججی

#جالب #خواندنی

🔴 پیام های یک کلاس سه دقیقه ای‼️

#مقدمه: ضرورت تداوم راه شهید#حججی توجه به پیام های شهید است. همه گفتار و رفتار این شهید جوان بسیار استثنائی و کم نظیر است ولی حقیقتا فایل صوتی کوتاه شهید که برای پسردوساله اش ارسال کرده پیام ها و ویژگی های عجیبی دارد! شهید به گونه ای صحبت کرده که نمی توان فقط یک مخاطب خاص برای آن تصور کرد و انگار محسن جوان اکنون پدر معنوی ماست و این پیام برای همه فرزندانش به ودیعه گذاشته؛ در فرصتی اندک نکاتی از خرمن معرفتی شهید گلچین کردم که درک بهتر آن در ابتدا الزاما شنیدن فایل صوتی شهید را می طلبد:
👌آدرس فایل:
✅@ammar110

🔻 #روان_شناسی_کودک(ادبیات شهید با یک کودک دوساله؛ شخصیت دهی)
🔹سلام علی آقا
🔹سلام باباجان
🔹سلام پسرگلم
🔹ببخشید باباجون

🔻دغدغه مقدس..؛ #چرا_رفتم؟ ( روشنگری و بیان هدف از قیام برای جلوگیری تحریف)
🔹جلوگیری از جسارت به حرم حضرت زینب(س)
🔹 عدم تکرار صحنه های تلخ تاریخ(خرابه های شام برای حضرت رقیه)
🔹مسیر سعادت در شهادت است

🔻#آرزوی_شهادت : (شهید هدف را شهادت معرفی نمیکند در چندین مرتبه #آرزوی شهادت میکند)
🔹 روسفید شدن در راه دین
🔹شهادت در دو مرحله

🔻بیان مسئله #اعتقادی:
🔹رجعت: ( دو بار شهید شدن)
🔹بیان اصل قرانی و اعتقادی زنده بودن شهدا(پسرم پا به پای تو خواهم آمد) ؛  وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِاللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ(آل عمران)

🔻نکات و توصیه های #اخلاقی:
🔹راضی بودن به رضای خدا
🔹 ضرورت کسب لیاقت برای سعادت
🔹 توجه به تقدیر الهی
🔹ضرورت عاقبت به خیری
🔹ضرورت خودسازی از کودکی
🔹توجه به علم آموزی از کودکی

🔹برنامه ریزی برای شغل آینده
🔹انتخاب زندگی و انتخاب راه و روش
🔹توجه به دوست یابی
🔹ضرورت آینده نگری و برنامه ریزی فرزندان به آینده
🔹ضرورت الگوسازی صحیح
🔹جایگاه انتخاب نام نیک برای فرزندان در مسیرمعرفتی
🔹ضرورت معرفت دینی(شناخت راه، هدف و مقصد)

🔹عدم اصرار در تحمیل نظرشخصی(شهید: به خیال #خودم این یک زرنگی است….)
🔹ضرورت نمایش عشق ورزی: “بدون که خیلی دوستت دارم”
🔹احترام به والدین
🔹توجه به جایگاه دعا در نیل به سعادت
🔹دل نبستن به تعلقات دنیوی
🔹جاده خالق و مخلوق دوطرفه است
🔹توجه به نیازهای و دلتنگی های کودک: (این چندجمله را گفتم اگر یک روز دلتنگ بابات شدی صدای بابات رو داشته باشی)

🔻دغدغه های #اجتماعی_فرهنگی:
🔹 بیان شرایط جامعه
🔹 تلاش دشمن برای قبح زدایی از گناه
🔹 سختی پاک زیستن

🔻بیان نشانه هایی از ظهور:
🔹بیشتر شدن فتنه ها
🔹گناه بیشتر میشود
🔹شیطان قوی تر میشود

🔻 #نصیحت_حکیمانه به فرزندش:
🔹ضرورت مراقبت نفس
🔹توجه به جایگاه مادر
🔹اهمیت انتخاب دوست صالح
🔹توجه به اطرافیان و جامعه
🔹علی وار زیستن
🔹حرکت به سمت سرباز امام زمان(عج)شدن

🔻فلسفه نامگذاری فرزند به نام “علی":
🔹الگوسازی از وجودنازنین امیرمومنان
🔹تبعیت از راه مولا
🔹زندگی علی وار موجب سربازی امام زمان

🔻 #عشقبازی پدر با فرزند:
🔹من همیشه به یادت هستم
🔹همیشه بالاسرت هستم
🔹همیشه در زندگی پا به پات دنبالت میام
🔹علی جان نمیذارم کمبود سایه پدرت را احساس کنی
🔹این چندجمله را گفتم اگر یک روز دلتنگ بابات شدی صدای بابات رو داشته باشی
🔹خیلی دوستتان دارم(چندمرحله)

🔻نکات #عرفانی:
🔹سعی کنید طوری زندگی کنید که خدا عاشق تان شود
🔹اگر خدا عاشق تان شود خوب شما را خریداری می کند!
🔹گاهی دل کندن از برخی چیزهای خوب باعث میشود که چیزهای بهتری به دست بیاوریم
🔹برای به دست آوردن نوکری حضرت زینب از تو(علی)و مامانت دل کندم
🔹آرزو دارم در این سفر خدا نگاهم کند!

#سلطانزاده_بشرویه

🔻عمار110اینجاست👇
@ammar110

موضوعات: اخبار
 [ 05:50:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  دفن بدن مطهر آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام ...

​چه کسی بدن مطهر امام حسین(علیه السلام) را دفن کرد؟
یکی از سوالات دینی که ممکن است برایمان پیش بیاید این است که چه کسی امام حسین را بعد از شهادتش دفن فرمود؟ چون کسی که امام معصوم را باید دفن کند خودش باید معصوم (امام دیگر) باشد؟
در این باره دیدگاه علما متفاوت است. یکی از نظریات ارائه شده در این باره مطابق آنچه در بعضی از روایات و کتب تاریخی آمده، چنین است: بدن مطهر امام حسین(علیه السلام) توسط فرزند گرامی شان امام زین العابدین(علیه السلام) در سرزمین کربلا به خاک سپرده شد؛ یعنی امام سجاد(علیه السلام) جهت تدفین و تشخیص شهدای کربلا مخصوصاً دفن پدر معصومش، حضرت امام حسین(علیه السلام) به حکم این ‌که «امام را جز امام کسی تغسیل و تکفین و تدفین نمی‌کند» از راه اعجاز از کوفه و زندان ابن زیاد به کربلا آمد و پیکرهای مطهر شهدا را دفن نمود.
امام‌‌رضا(علیه السلام) در مناظره خود با پسر ابوحمزه فرمود: به من بگو آیا حسین بن علی(علیه السلام) امام بود؟ گفت: آری، امام فرمود: پس چه کسی امر دفن او را به عهده گرفت؟ گفت: علی بن الحسین(علیه السلام) پس امام فرمود: علی بن الحسین کجا بود؟ گفت در کوفه نزد پسر زیاد زندانی بود اما بدون این که آنها با خبر شوند به کربلا آمد و امر دفن پدر را سپری کرد و سپس به زندان برگشت. امام رضا(علیه السلام) فرمود: کسی که علی بن الحسین را قدرت داد که به کربلا بیاید، پدرش را دفن کند و برگردد، مرا نیز می‌تواند به بغداد ببرد تا پدرم را کفن و دفن کنم در حالی که نه در زندان هستم و نه در اسارت.[1]
با توجه به این حدیث می توان گفت امام سجاد (علیه السلام) بدن مطهر پدر بزرگوارشان را به خاک سپردند.
پی نوشت: 

[1] . موسوی مقرّم ،عبدالرزّاق ، زندگانی امام زین‌العابدین(علیه السلام)، ، ترجمه حبیب روحانی، ص 578؛ شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امام سجاد(علیه السلام)، ، ترجمه محمدرضا عطایی، ج 1، ص243 .

موضوعات: اخبار
[دوشنبه 1396-07-10] [ 10:52:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  سوره مبارکه واقعه ...

موضوعات: اخبار
 [ 02:25:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  محرم ...

موضوعات: مناسبات, اخبار, عکس نوشته
 [ 02:09:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  فرزند شهیدی که 90 روز بعد پدر به دنیا آمد ...

موضوعات: اخبار
 [ 01:53:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  محرم ...

موضوعات: مناسبات, اخلاق, اخبار
 [ 05:36:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  چله نشینی ...

​‍ چهله حسینی به نیت تعجیل فرج به اشک چهله گرفتیم که محترم باشیم خدا کنه که شب اربعین حرم باشیم ما شیعیان سراسر دنیا برای رضایت قلب مطهر امام عصر روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء ، از #عاشورا تا #اربعین چهله حسینی می گیریم. در این چهل روز ملزم هستیم که هر روز ولو یک قطره برای مصائب امام حسین سلام الله علیه اشک بریزیم. یا قتیل العبرات أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا بَکَى‏ حضرت آقا امام حسین سلام الله علیه می فرماید: من کشته اشک هستم؛ هیچ مومنی مرا یاد نمی کند مگر اینکه گریان می شود. کامل الزیارات باب 36 ح 6 در این چهل روز سعی می کنیم از مُحَرّمات و کارهایی که قلب امام عصر روحی فداه را می رنجاند؛ دوری کنیم. سعی می کنیم به واجبات عمل کنیم سعی می کنیم روزی یک سوره فجر به نیابت از امام عصر عجل الله فرجه قرائت کنیم و ثواب آن را به روح مطهر امام حسین سلام الله علیه تقدیم کنیم. :’(:’(:’( من تازه تشنه می شوم و گریه می کنم وقتی ز گریه، چشم همه سیر می شود از تمامی علماء و بزرگان و شیعیان تقاضا داریم برای یاری حضرت مهدی عجل الله فرجه در این امر شریک باشند و به دوستان خود اطلاع دهند و اطلاع رسانی کنند و اگر در این چهل روز زیارت کربلا نصیبشان شد در این سفر زیارتی، چهله حسینی برای ظهور را فراموش نکنند. کسانی هم که به هر دلیلی از زیارت ارباب بی کفن جا می مانند با سوز دل و اشک بصر و زیارت از بعید در این امر شریک باشند. #دعای_همگانی_برای_ظهور ای نور نیرین، منجی عالمین خون گریه میکنی؛ هر روزه بر حسین فَلَأَنْدُبَنَّکَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً، وَ لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً در این چهل روز با اشک بر مصائب عظیم ابی عبدالله سلام الله علیه ، چشمان خون بار حضرت صاحب الزمان عجل الله فرجه را یاری می کنیم. لبیک یا مهدی

موضوعات: اخلاق, سیر و سلوک
[یکشنبه 1396-07-09] [ 03:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تلنگر ...

​✔️ نماز بدون وضوی امام جماعت حدود 20 سال پیش منزل ما خیابان 17 شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشنهای مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود می رفتیم #پیش_نماز مسجد حاج آقایی بود بنام #شیخ_هادی که امور مسجد را انجام میداد و معتمد محل بود ؛ یک روز من برای خواندن نماز مغرب و عشاء راهی مسجد شدم و برای گرفتن وضو به طبقه پائین که وضوخانه در آنجا واقع بود رفتم..  منتظر خالی شدن #دستشویی بودم که در این حین، در یکی از دستشویی‌ها باز شد و شیخ هادی از آن بیرون آمد با هم سلام و علیک کردیم و شیخ بدون اینکه #وضو بگیرد دستشویی را ترک کرد. من که بسیار تعجب کرده بودم به دنبال شیخ راهی شدم که ببینم کجا وضو می‌گیرد و با کمال شگفتی دیدم شیخ هادی بدون گرفتن وضو وارد محراب شد و یکسره بعد از خواندن #اذان و #اقامه نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتداء کردند من که کاملا گیج شده بودم سریعا به حاج علی که سالهای زیادی با هم همسایه بودیم گفتم حاجی شیخ هادی وضو ندارد ؛  خودم دیدم از دستشویی اومد بیرون ولی وضو نگرفت. حاج علی که به من اعتماد کامل داشت با تعجب گفت خیلی خوب #فرادا می خوانم. این ماجرا بین متدینین پیچید ، من و دوستانم برای رضای خدا، همه را از وضو نداشتن شیخ هادی آگاه کردیم و مامومین کم کم از دور شیخ متفرّق شدند تا جائیکه بعد از چند روز خانواده او هم فهمیدند. #زن شیخ #قهر کرد و به خانه پدرش رفت ، بچه های شیخ هم برای این آبروریزی ، پدر را #ترک کردند . دیگر همه جا صحبت از مشکوک بودن شیخ هادی بود آیا اصلا مسلمان است ؟ آیا #جاسوس است ؟ و آیا … شیخ بعد از مدتی محله ی ما را ترک کرد و دیگر خبری از او نبود ؛ بعد از دوسال از این ماجرا ، من به اتفاق همسرم به عمره مشرف شدیم در #مکه بخاطر آب و هوای آلوده بیمار شدم. بعد از بازگشت به پزشک مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه مقداری قرص و آمپول برایم تجویز کرد .  روز بعد وقتی می خواستم برای نماز به مسجد بروم تصمیم گرفتم قبل از آن به درمانگاه بروم و آمپول بزنم ، پس از تزریق به مسجد رفتم و چون هنوز وقت اذان نشده بود وارد دستشویی شدم تا جای آمپول را آب بکشم.  درحال خارج شدن از دستشویی، ناگهان به یاد شیخ هادی افتادم چشمانم سیاهی می رفت، همه چیز دور سرم شروع به چرخیدن کرد انگار دنیا را روی سرم خراب کردند. نکند آن بیچاره هم می خواسته جای آمپول را آب بکشد .! نکند ؟! ؟! نکند ؟! دیگر نفهمیدم چه شد. به خانه برگشتم تا صبح خوابم نبرد و به شیخ هادی فکر میکردم که چگونه من نادان و دوستان و متدینین نادان تر از خودم ندانسته و با قصد قربت آبرویش را بردیم .. خانواده اش را نابود کردیم .. از فردا، سراسیمه پرس و جو را شروع کردم تا شیخ هادی را پیدا کنم.  به پیش حاج ابراهیم رفتم به او گفتم برای کار مهمی دنبال شیخ هادی میگردم او گفت : شیخ دوستی در بازار #حضرت_عبدالعظیم داشت و گاه گاهی به دیدنش میرفت اسمش هم حاج احمد بود و به عطاری مشغول بود. پس از خداحافظی با حاج احمد یکراست به بازار شاه عبدالعظیم رفتم و سراغ عطاری حاج احمد را گرفتم. خوشبختانه توانستم از کسبه آدرسش را پیدا کنم بعد چند دقیقه جستجو پیر مردی با صفا را یافتم که پشت پیشخوان نشسته و قرآن می خواند سلام کردم جواب سلام را با مهربانی داد و گفتم ببخشید من دنبال شیخ هادی میگردم ظاهرا از دوستان شماست ، شما او را می شناسید ؟ پیرمرد سری تکان داد و گفت دو سال پیش شیخ هادی در حالیکه بسیار #ناراحت و دلگیر بود و خیلی هم شکسته شده بود پیش من آمد ، من تا آن زمان شیخ را در این حال ندیده بودم.  بسیار تعجب کردم و علتش را پرسیدم او در جواب گفت: من برای آب کشیدن جای آمپول به دستشویی رفته بودم که متدینین بدون اینکه از خودم بپرسند به من #تهمت زدند که وضو نگرفته نماز خوانده ام ، خلاصه حاج احمد آبرویم را بردند ، خانواده ام را نابود کردند و آبرویی برایم در این شهر نگذاشتند و دیگر نمی توانم در این شهر بمانم ، فقط شما #شاهد باش که با من چه کردند. بعد از این جملات گفت : قصد دارد این شهر را ترک گفته و به #عراق سفر کند که در جوار حرم امیرالمومنین (ع) مجاور گردد تا بقیه عمرش را سپری کند ؛ او رفت و از آن روز به بعد دیگر خبری از او ندارم … ناگهان بغضم سر باز کرد و #اشکهایم جاری شد که خدای من این چه غلطی بود که من مرتکب شدم الان حدود 20 سال است که از این ماجرا می گذرد و هر کس به نجف مشرف میشود من سراغ شیخ هادی را از او میگیرم ولی افسوس که هیچ خبری از شیخ هادی #مظلوم نیست. ⚠️ دوستان ، ما هر روز چقدر آبروی دیگران را می بریم؟ !  چقدر زندگی ها را نابود می کنیم؟ ??

موضوعات: اخلاق
 [ 02:45:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  نماز ظهر عاشورا ...

اقامه نماز ظهر عاشورا در کنار مقبره شهید حججی

موضوعات: شهدا, اخبار
 [ 02:18:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  اربعین زیارت عاشورا ...

​« دستور اربعین زیارت عاشورا به سبک مرحوم علامه طباطبایی » از روز عاشورا تا اربعین بدانید که زیارت عاشورا برای اهل سیر و سلوک ، کبریت احمر است ؛ چنان که مرحوم حداد می‏فرمود : « درک من از مقام توحید ، اثر زیارت عاشوراست.» دستور العمل مرحوم علامه در انجام زیارت عاشورا به مدت یک اربعین بدین ترتیب بود که شخص در صبح روز عاشورا و در مجلس واحد ابتدا نماز زیارت عاشورا را زیر آسمان بخواند و سپس زیارت عاشورا را همراه با صد لعن و صد سلام کامل به همان حال بخواند و زیارت را تمام کند.  سپس از روز یازدهم محرم ، هر صبح نماز و زیارت عاشورا را به همان نحو تا ابتدای صد لعن بخواند و یک بار هم لعن بخواند و سپس به سراغ امور روزانه‏ اش برود و تا هنگام غروب و به تدریج نود و نه لعن و صد سلام را بگوید و تا غروب آفتاب زیارت را تمام کند.  بدین ترتیب گویی که شخص در تمام طول روز مشغول زیارت عاشورا بوده است. اگر انسان این کار را چهل روز ، یعنی تا روز اربعین ، ادامه دهد بسیار مطلوب است و اثرات بسیار عجیبی دارد.  زیرا زیارت عاشورا برای برآورده شدن حاجات و رفع گرفتاری ‌ها بسیار مفید است. منبع : ادب حضور ، دفتر پنجم (آداب و مراقبات ماه محرم ؛ عزاداری اباعبدالله علیه السلام)

موضوعات: اخلاق, سیر و سلوک
 [ 02:07:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  سخنان شهید حججی ...

​?? سلام به همسر گلم راستش دیگه زیاد گوشیم شارژ نداره گفتم تا قبل اینکه خاموش بشه چند جمله ای باهات حرف بزنم… زهرا جان، خیلی دوست دارم و خوشحالم از اینکه من با تو ازدواج کردم.  یاد میاد روز اول عقدمون که بهت گفتم من دوست دارم با ازدواج با تو به سعادت برسم و سعادت همون شهادته و سرنوشت من با ازدواج با تو خیلی تغییر کرد.  شغل خوبی پیدا کردم. راه و روش خوبی پیدا کردم. و همه رو یجورایی مدیون تو ام. ممنونم… الان دوباره قسمت شده برم نوکری حضرت زینب. نمیدونم این بار سرنوشتم به شهادت میرسه یا نه. اما خیلی دوست دارم رو سفید بشم.حالا چه با شهادت چه با لیاقت نوکری.  اما دلم میخواد موثر باشم…  دعا کن شرمنده حضرت زینب نشم. دعا کن اونجا مفید باشم. بتونم خدمتی بکنم به اسلام و کاری از دستم بر بیاد.  خدایی نکرده نرم اونجا چیزی بلد نباشم. نرم اونجا ترس بمن غلبه بکنه و دلبستگی به من غلبه کنه. زهرا جان من ازت میخوام حلالم کنی.  اگه بدی کردم اگه با اخلاقم تندی کردم. اگه یموقع تو زندگی هر از گاهی یکم نمک زندگیمون کم و زیاد شد.  ولی خب زندگی قشنگی داشتیم. من واقعا راضی ام ازت. واقعا هم از تو هم از زندگیم هم از سرنوشتی که دارم راضی ام… دلم میخواد برام دعا کنی رو سفید بشم. هرچه قسمت باشه. هرچی خدا بخواد. راضی ام به رضای خدا. اگه قسمتم شهادت بود که به آرزوم رسیدم. اگرم نبود میدونم که صلاح خدا چیز دیگه ایه. فقط میخوام حلالم کنی… خیلی دوست دارم ! مواظب خودت و پسرم باش… مواظب پدر و مادرت باش. مواظب پدر و مادر من باش. همیشه بهشون سر بزن. همیشه باهاشون باش. همیشه به یاد من باش. خلاصه خیلی مواظب خودتون باشید… پسرمم یجوری تربیت کن که سرنوستش هرچی شد ختم به سعادت بشه. ختم به سربازی امام زمان بشه. خیلی دلم میخواد پاسدار بشه یا یه روحانی. اما انتخاب با خودشه. هرجوری که خودش دوست داشت. فقط یجوری تربیتش کن که تو این جامعه یه سرباز بشه برا امام زمان… خیلی دوستون دارم… مواظب خودتون باشید. برام دعا کنید. خیلی برام دعا کنید. از طرف من هرکیو دیدید برام حلالیت بگیرید. بگید محسن گفت خوبی بدی کمی زیادی یه موقع غیبتی کردم یموقع دلیو رنجوندم یا حرفی زم خلاصه ببخشید.  ان شا الله حرم حضرت زینب حرم حضرت رقیه تو بازار شام جاهایی که میرم برا جنگ جاهایی که میرم برای نوکر همیشه به یادتون هستم. دعاتون میکنم و دعا میکنم ان شا الله یروزی سوریه آزاد بشه و همه تون بیاید زیارت. التماس دعا  خداحافظ ?

موضوعات: شهدا, اخبار
 [ 10:20:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  شبهه ...

​#شبهات_محرم  ⁉️ متن شبهه ⁉️ مگر جنگیدن در ماه حرام ،حرمت ندارد پس چگونه امام حسین در ماه محرم که از ماه های حرام است به جنگ یزید رفت و حکم حرمت این ماه را شکست ✅ پاسخ ✅ ☑️1. احترام ماه حرام در برابر کسانی است که آن را محترم بشمارند ، ولی در برابر کسانی که احترام آن را زیر پا می گذارند رعایت آن لازم نیست و مسلمانان حق دارند با آنها وارد پیکار شوند و این در واقع یک نوعی قصاص است . ?قرآن می فرماید ؛ « ماه حرام در برابر ماه حرام ( اگر دشمنان احترام آن را شکستند و در آن با شما جنگیدند شما نیز حق دارید مقابله به مثل کنید ) و تمام حرامها قابل قصاص است »?بقره194 ☑️2. مشرکان مکه می دانستند که جنگ در ماههای حرام از نظر اسلام جایز نیست ، به همین دلیل در نظر داشتند مسلمانان را غافلگیر سازند و در ماههای حرام به آنها حمله ور شوند و احیانا گمانشان این بود که مسلمانان به مقابله بر نمی خیزند ، آیه مورد بحث به این پندارها پایان می دهد و دستور می دهد که اگر آنها در ماه حرام دست به اسلحه بردند ، مسلمانان در مقابل آنها بایستند . ?تفسیر نمونه ج2 ص31 ☑️3. امام حسین علیه السلام نیز برای جنگ به سوی عراق نرفته بود ، بلکه بنا بر دعوت کوفیان رهسپار این مسیر شده بود که در سرزمین کربلا مورد محاصره و حمله سپاه یزید واقع شد و امام نیز چاره ای جز مقابله با آنان و دفاع نداشت . ☑️4. بنابراین این سپاه یزید بود که حرمت و احترام ماه حرام را نگه نداشت چنان که امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « محرم ماهی بود که در جاهلیت نیز احترام آن حفظ می شد و در آن جنگ نمی کردند اما این امت در این ماه خون های ما را ریختند و حرمت ما را هتک کردند و زنان و فرزندان ما را به اسارت گرفتند…» ?امالی صدوق ص128 ☑️5. ویا فرمود؛ « این امت حرمت ماه محرم را نگه نداشتند و همچنین حرمت پیامبرشان را نگه نداشتند و در این ماه ذریه پیامبر را کشتند …» ?همان مدرک ص130

موضوعات: شبهات
 [ 10:12:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  تامل ...

موضوعات: اخبار
 [ 10:07:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  شهید حججی ...

موضوعات: شهدا, اخبار
 [ 10:03:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  سیر و سلوک ...

موضوعات: اخلاق, سیر و سلوک
 [ 10:01:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  محرم ...

موضوعات: مناسبات
 [ 09:59:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  محرم ...

موضوعات: مناسبات
 [ 09:57:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  محرم ...

موضوعات: مناسبات
 [ 09:56:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  دلنوشته 2 ...

بسم الله الرحمن الرحیم

 

وصال در غربت خرابه

می گویند : مادر که نباشد شیرازه خانه از هم می پاشد ؛ نظم خانه بهم می ریزد . هرکس به سویی روان می شود و خانه دیگر خانه نمی شود . همه بیش از این از فقدان مادر گفته اند ، اما یادشان رفته که بگویند ، پدر که نباشد ، دختر را به اسارت می برند . پدر که نباشد ، چادر دختر را می سوزانند . پدر که نباشد ، نازدانه اش را سیلی می زنند . پدر که نباشد ، دختر در غربت خرابه جان می سپارد .

شما را چه می شود که تا می گویم خرابه ، ابری و بارانی می شوید ؟ من که هنوز نگفته ام بد دردانه پدر در اسارت چه گذشت . هنوز نگفته ام که او را چه شد که خواست ، عمه آمین گوی دعای وصالش باشد .

در خرابه های شام ، دهتری سه ساله بی قرار و بی تاب است . از عمه با تمنا پدر را می طلبد . دختر است دیگر ، دلش هوای پدر را کرده ، شاید هم کمی درد و دل دخترانه دارد.

ای جماعت بی مقدار ، چرا به جای تسلای طفلی سه ساله ، سر پدر را برای او می آورید ؟ مگر بانویی سه ساله ، تاب دیدن سر بی تن پدر را دارد ؟

بمیرم برای دل مادرت ، بمیرم عمه جان زینب (س) در این ساعت چه کشیدی … داغ برادر و برادرزاده و پسر بس نبود که این چنین در خرابه … عمه جان ببخش خجالت می کشم جمله ام را کامل کنم .

در خرابه همه خاموش شده اند
؛ رخ ها رنگ باخته اند و چشم ها خیره به بانوی سه ساله می نگرند .تمام عالم گویا دل نگران است . بانوی سه ساله و سر بی تن پدر .

ادامه دارد …

 

 

 

موضوعات: دلنوشته
 [ 09:35:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  قطره در مقابل دریا ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? ?? #قطره_درمقابل_دریا ?✨چگونه میشود با یک قطره اشک روضه، همه گناهان بخشیده شود… ?ماجرای تشرف علامه بحرالعلوم به محضر ولی عصر (ارواحنا فداه) ??سید بحرالعلوم (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بین راه راجع به این مساله، که گریه بر امام حسین (سلام الله علیه) گناهان را مى آمرزد، فکر مى کرد. ?همان وقت متوجه شد که شخص عربى که سوار بر اسب است به او رسید و سلام کرد. بعدپرسید: جناب سید درباره چه چیز به فکر فرورفته اى؟ و در چه اندیشه اى؟ اگر مساله علمى است بفرمایید شاید من هم اهل باشم؟ . ?سید بحرالعلوم فرمود: در این باره فکر مى کنم که چطور مى شود خداى تعالى این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان بر حضرت سیدالشهداء(سلام الله علیه)مى دهد. ?مثلا در هر قدمى که در راه زیارت برمى دارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده مى شود؟ . ?آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن! من براى شما مثالى مى آورم تا مشکل حل شود. سلطانى به همراه درباریان خود به شکار مى رفت. در شکارگاه از همراهیانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسیار گرسنه شد. ?خیمه اى را دید و وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر پیرزنى را با پسرش دید، آنان در گوشه خیمه عنیزه اى (بز شیرده) داشتند و از راه مصرف شیر این بز، زندگى خود را مى گرداندند. ??وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذیرایى از مهمان، آن بز را سربریده و کباب کردند، زیرا چیز دیگرى براى پذیرایى نداشتند، سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد، از ایشان جدا شد و به هر طورى که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را براى اطرافیان نقل کرد. lدر نهایت از ایشان سؤال کرد: اگر بخواهم پاسخ میهمان نوازى پیرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى انجام بدهم؟ ?یکى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید. . ?دیگرى که از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهید. . ?یکى دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید. . ?سلطان گفت: هر چه بدهم کم است، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند، من هم باید هرچه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود. . ?بعد سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهداء (سلام الله علیه) هرچه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد. ??پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود، چون خدا که خدائیش را نمى تواند به سیدالشهداء (سلام الله علیه) بدهد، پس هر کارى که مى تواند انجام مى دهد. یعنى باصرف نظر از مقامات عالى خودش، به زوار و گریه کنندگان آن حضرت، درجاتى عنایت مى کند، در عین حال اینها را جزاى کامل براى فداکارى آن حضرت نمى داند. . ??چون شخص عرب این مطالب را فرمود از نظر سید بحرالعلوم غایب شد. ?العبقرى الحسان، ج1، ص11 ???? ??? ?? ? کانال: ??داســـــتان هــای قــــرآنـــــی? ?[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخلاق, داستانی
[شنبه 1396-07-08] [ 02:02:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دلنوشته ...

بسم الله الرحمن الرحیم محرم امسال چقدر متفاوت است، هرسال دلم پر می کشید برای رفتن به مجلس روضه ی آقایم. اگر هیئت نمی رفتم ، اصلا محرم را نمی فهمیدم ، نمی فهمیدم چه زمانی شروع و چه وقت تمام می شود . اما امسال فرق می کند ، در خانه ام ، اما دلم با عزیزانم است. امسال بی روضه می گریم . حس می کنم که خود صاحب عزایم . تا نامشان می آید بارانی می‌شوم. از عمق دل می سوزم. در مجلس روضه آقایم امام حسین علیه السلام ، چشم می چرخانم تا رخ یار را بینم. آخر می گویند صاحب عزای اصلی آقایمان اباصالح (عج) است. چقدر دلم برایش تنگ است. نمی دانم این چه حالی است، اما خود را صاحب عزای ، عزیزان کربلا می دانم. حس می کنم ان ها از وجود من هستند . امشب در مجلس آقا ، دلم هوایی شد . گفتم ای کاش من هم بتوانم روضه ای برای آقایانم به پا کنم . اخر من هم صاحب عزایم ، باید برای عزیزانم مجلس به راه بیندازم . دلم عجیب این هوس را دارد . مگر نه این است که که آقا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و آقا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام پدران مسلمین هستن . پس من هم صاحب عزایم.

موضوعات: دلنوشته
 [ 06:08:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  ثمره مهربانی ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? ♥️? #ثمره_مهربانی ??زمانی که حضرت موسی (علیه السلام) چوپان حضرت شعیب (علیه السلام) بود،!! گوسفندی از گله جدا شد. ?حضرت موسی برای گرفتن آن گوسفند، دو فرسخ راه رفت و او را گرفت و گفت: ? ای بیچاره، کجا می گریزی و از چه کسی می ترسی و سپس گوسفند را بر گردن سوار کرد و به گله باز گرداند. ☑️?خداوند به ملائکه فرمود: دیدید بنده من با آن گوسفند چطور مهربانی کرد و رنج برد و اذیت نکرد و او را بخشید؟ ? به عزتم که او را بلند مرتبه کنم و کلیم خویش گردانم و پیامبری اش دهم و به وی کتاب دهم و تا جهان باشد، از او گویند. ?احلی من العسل، ج 2، ص 954. ???? ??? ?? ? ??داستان های قرآنی ?[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخلاق, داستانی
[جمعه 1396-07-07] [ 10:58:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شهید حججی ...

بسم الله الرحمن الرحیم ? چرا روی شهید حججی مانور میدهیم؟! پس بقیه شهدای مدافع حرم… 1️⃣ همانطوری که بین همه امامان هدی علیهم السلام که کل شان نور واحد هستند، حضرت امام حسین علیه السلام، شاخصی شدند برای شهادت و یادآوری شهادت و مرثیه سرایی و روضه، هیچ ایرادی ندارد که یک شهید خاص مدافع حرم به شاخصی برای تمرکز بیشتر برای درک مقام شهدای مدافع حرم تبدیل شود. 2️⃣ این که شهید حججی به یک شاخص بین شهدای مدافع حرم تبدیل شدند ابدا به معنی پایین آوردن مقام سایر شهدای مدافع حرم نیست؛ همانطوری که تمرکز بر مقام حضرت اباعبدالله و جایگاه ایشان و مرثیه و روضه درباره ایشان به به معنی پایین آوردن مقام سایر امامان شهید علیهم السلام نیست. 3️⃣ قطعا هر شهیدی مشخصه های ممتازی دارد و هر چه قدر برای شناختن این مشخصه ها و زوایا تلاش شود کم است؛ کما این که خود امام خامنه ای، شناساندن شهدا را کمتر از خود شهادت ندانسته اند؛ اما با این وجود، بعضاً شهیدی به دلیلی خاص مثل آنچه که برای شهید حججی رخ داد، با کمترین تلاش ما جهانی میشود. 4️⃣ شهید حججی به واسطه کلیپی که با نیت تحقیر و توسط خود تکفیریهای ملعون منتشر شد، در کمترین زمان ممکن تبدیل به یک چهره ملی و حتی جهانی شد که قطعا آن نگاه نافذ، شجاعت بارز، عزت در حین اسارت به دست وحوش تکفیری، پس زمینه ای یادآور کربلا و غروبی نشاندار از عاشورا، در این جهانی شدن موثر بود. 5️⃣ به نظر میرسد معرفی گسترده شهید قبل از این که به علم و اراده و اختیار هیچ مخلوقی ارتباط داشته باشد، براساس حکمت رب الشهداء که شاهد غربت و عزت این شهید بود رخ داده است تا شهید حججی به حجتی جلی تبدیل کرد و باعث خلع سلاح کسانی شد که بارها کوشیده اند مجاهدت مدافعان حرم را تحقیر کنند. ?البته موارد فراوان دیگری هم باعث شد که شهرت حججی مضاعف شود؛ از جمله: 1_کلیپی که شهید به دست و پای پدرش افتاده بود و پا و دست ایشان را میبوسید 2_نذر چهل هفته ای در مسجد جمکران 3_اردوهای جهادی که ایشان رفته بود 4_بیان خاطره یکی از اعضای هیئت منطقه زینبیه اصفهان در مورد شهید بزرگوار که هرهفته به صورت ناشناس به هیئت میرفته و کارهای خدماتی مثل مرتب کردن کفش عزاداران و شستن ظرف و امثال اینها را بصورت ناشناس انجام میداده 5_ نامه عرفانی به امام رضا(ع) و فایل های صوتی که هر کدام کلاس اخلاق است و قس علیهذا ?عمار110= پاسخ به شبهات سیاسی? @ammar110

موضوعات: شهدا, شبهات
[پنجشنبه 1396-07-06] [ 05:25:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تلنگر ...

بسم الله الرحمن الرحیم ?☘?☘?☘ ✳️ #تلنگر از بزرگى پرسیدند : اینهمه دعا کردی ، چه بدست آوردی؟ گفت : هیچ اما ، بعضی چیزهارو از دست دادم مثل : خشم ، نگرانی ، اضطراب‌ ، افسردگی ، ترس از پیری و مرگ ? گاهی با از دست دادن ها خیال آسوده تری داریم ? ?

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 05:25:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  مناظره شیعه و وهابی ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? ♥️? #ﻣﻨﺎﻇﺮﻩ_ﺷﻴﻌﻪ_ﻭ_ﻭﻫﺎﺑﻰ ?✨ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﻣﻨﺎﻇﺮﻩای ﺑﻴﻦ ﺷﻴﻌﻪ ﻭ ﻭﻫﺎﺑﻴﺖ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺑﺸﻮﺩ. از ﻭﻫﺎﺑﻴﺖ ﺻﺪ ﻧﻔﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺷﻴﻌﻪ ﻫﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ?✨ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻓﻘﻂ ﻳﮏ ﺷﻴﻌﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﺄﺧﻴﺮ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﮐﻪ ﮐﻔﺸﺶ ﺭﺍ ﺯﻳﺮ ﺑﻐﻠﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ?ﻭﻫﺎﺑﻴﻮﻥ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﭼﺮﺍ ﮐﻔﺸﺖ ﺭﺍ ﺯﻳﺮ ﺑﻐﻞ ﮔﺮﻓﺘﻰ؟ ♥️✨ﺷﻴﻌﻪ ﮔﻔﺖ: ﺁﺧﺮ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺍﻡ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﻫﺎﺑﻲ ﻫﺎ ﮐﻔﺶ ﻣﻰﺩﺯﺩﻳﺪﻧﺪ. :oops:?ﻭﻫﺎﺑﻴﻬﺎ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻭﻫﺎﺑﻴﺘﻰ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﮐﻔﺶ ﺑﺪﺯﺩﺩ. ??ﺷﻴﻌﻪ ﮔﻔﺖ: ﭘﺲ ﻣﻨﺎﻇﺮﻩ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺳﺖ. ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﻰ ﮐﻨﻴﺪ ﮐﻪ ﻣﺬﻫﺐ ﺷﻤﺎ ﺑﺪﻋﺖ ﺍﺳﺖ و از ابتدا وجود نداشته! ✅♻️این شیعه باهوش کسی نبوده جز علامه‌حلی (ره) .. ???? ??? ?? ? کانال: ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]?

موضوعات: اخلاق, داستانی
[چهارشنبه 1396-07-05] [ 02:28:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  زاهد ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? ♥️? #حکایت_زیبای_پیرمردزاهد ?پیرمردی بود، که پس از پایان هر روزش از درد و از سختیهایش مینالید. دوستی، از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری؟ ?پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم، که باید آنها را رام کنم. دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظبشان باشم که بیرون نروند. ?دو تا عقاب هم دارم که باید آنها را هدایت و تربیت کنم. ?ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام. ? شیری، نیز دارم که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم. ?بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت کنم، و در خدمتش باشم. ?مرد گفت: چه میگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر میشود انسانی اینهمه حیوان را باهم در یکجا، جمع کند و مراقبت کند؟ ?پیرمرد گفت: شوخی نمیکنم. اما حقیقت تلخ و دردناکیست: ?آن دو، باز چشمان منند، که باید با تلاش و کوشش از آنها مراقبت کنم. ?آن دو خرگوش پاهای منند، که باید مراقب باشم بسوی گناه کشیده نشوند. ?آن دو عقاب نیز، دستان منند، که باید آنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم. ?آن مار، زبان من است، که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا کلام ناشایستی از او، سر بزند. ?شیر، قلب من است که با وی همیشه در نبردم که مبادا، کارهای شروری از وی سرزند. ?و آن بیمار، جسم و جان من است، که محتاج هوشیاری، مراقبت وآگاهی من دارد… ? این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده، و امانم را بریده!…!!؟ ✅‼️ارسالی از دوست بزگوار و از اعضای کانال جناب آقای #علی_سنجری از شهرستان جیرفت ???? ??? ?? ? کانال: ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]?

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 02:28:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  #اعتقاد_مرد_اصفهانی_به_امامت_امام_هادی ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? ??#اعتقاد_مرد_اصفهانی_به_امامت_امام_هادی (علیه السلام) ⭕️❕از مردی از اهالی اصفهان به نام عبدالرحمان که معتقد به تشیع بود پرسیدند چرا امامت امام هادی (علیه السلام) را پذیرفته‌ ای؟ ??پاسخ داد من صحنه ای را دیده ام که باعث شد به امامت امام هادی (علیه السلام) ایمان بیاورم. من مردی فقیر بودم و اهالی اصفهان از من به دلایلی نزد متوکل، خلیفه عباسی شکایت کرده بودند. ♻️?روزی کنار قصر متوکل بودم که شنیدم متوکل، امام هادی (علیه السلام) را احضار کرده است. از مردمی که آنجا بودند پرسیدم این مردی که احضار شده کیست؟ گفتند مردی از خاندان امام علی (علیه السلام) است که شیعیان به امامت او معتقد هستند. من با خود گفتم از جایم حرکت نمی کنم تا او را ببینم. ♻️?مردم دو طرف مسیر، منتظر امام هادی (علیه السلام) ایستاده بودند که دیدیم سواره‌ ای می‌ آید. چون او را دیدم، محبتش در دلم افتاد و دعا کردم خداوند شر متوکل را از سر او دور سازد. در این حال، آن امام در حالی که به یال اسب خویش نگاه می کرد و توجهی به راست و چپ نداشت، جلو آمد و نزدیک من که رسید فرمود خداوند دعایت را مستجاب کند و عمرت را طولانی و مال و فرزندانت را زیاد فرماید. پس از آن به اصفهان برگشتم. خداوند ثروت فراوانی به من عنایت کرد و اکنون تنها داخل خانه‌ ام یک میلیون درهم سرمایه و ده فرزند دارم و تا به حال هفتاد و اندی عمر کرده ام. آری، من معتقد به امامت مردی هستم که آنچه را در ذهنم بود دانست و خداوند دعایش را در حقم مستجاب فرمود. ??منبع: بحارالانوار، جلد 50، صفحه 141 ???? ??? ?? ? کانال: ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]?

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 02:27:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  اصغر آواره ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? ♥️? #اصغر_اواره ✨در قدیم یک فردی بود در همدان به نام ” اصغر آواره ? “?اصغر آقا کارش مطربی?‍♂️??بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را میشناختند…;) و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش می گفتند اصغر آواره! انقلاب که شد وضع کارش کساد شد ?و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید. ??در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام #آیت الله نجفی از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند. ?خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیبع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت #همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت…. ?حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر #قبر استادم حاج مولا #حسین همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم. ?وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش? به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند! ?کنجکاو شد و به سمت آنها رفت… پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید؟ #یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است! ?تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست…. مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطور ناله کردید؟! ?حاجی گفت: مردم این فرد را میشناسید؟ همه گفتند: نه! مگه کیه این؟ حاجی گفت: این همون اصغر آواره است. ?مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش؟! و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی… #گفت: سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت سوار اتوبوس که شدم دیدم…. وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد…? ترسیدم و گفتم: یا امام حسین (ع) ?اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود، اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیذارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخو اهم رسید… چه کنم؟!? ?خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم. .. #اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟ چرا نمیزنی؟? گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) موسیقی ننواختم.:|.. ?خلاصه حرمت نگه داشت و رفت… اونروز تو دلم گفتم: ?اربابم حسین (ع) برات جبران کنه، حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه ای بشود برای این امر؛? #خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند… :|این نمکدان حسیــ?ــن جنس عجیبی دارد❣️ ?هر چقدر می شکنیم باز نمک میریزد? “یا حسین یاحسین ( ع)? ???? ??? ?? ? کانال: ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]?

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 02:27:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  برکت ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? ?? #برکت_چیست??✨ ♦️?از #پیامبر(ص) پرسیدند #برکت درمال یعنی چه؟ ❕درپاسخ، پیامبر مثالی زد و فرمود: ?? #گوسفند ?درسال یکبار زایمان می کند وهر بار هم یک بره ?به دنیا می آورد . #سگ ?در سال دو بار زایمان میکند و هربار هم حداقل 7-6 بچه?. ☘?به طور طبیعی شما بایدگله های سگ را ببینید که یک یا دو گوسفند در کنار آن است. ??ولی در واقع #برعکس است. گله های گوسفند را می بینید و یک یا دو سگ درکنار آنها چون خداوند #برکت را در ذات گوسفند قرار داد و از ذات سگ برکت را گرفت .☝️ ?مال حرام اینگونه است : #فزونی دارد? ولی #برکت ندارد.»? ???? ??? ?? ? کانال: ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]?

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 02:26:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پادشاهی به بهای قبر ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? ♻️? #پادشاهی_به_بهای_قبر ?ﺭﻭﺯﯼ #پادشاهی ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمانش #ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ ازﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩستﺷﺎﻥ کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ. ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ #ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم ﻧﻤﺎﯾﺪ. ?ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ کسی را ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﻢ، که ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ #ﻗﺒﺮی که برای من آماده کرده‌اند ﺑﺨﻮﺍبد! ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺑﺨﻮﺍﺑﺪ. ♻️?ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ #ﻣﺮﺩ_ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭاﯾﻦ ﻗﺒﺮ بخوابد، ♻️?ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ روزنه‌ای ﺑﺮﺍﯼ نفس کشیدن ﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ. ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ #بخوﺍﺏ ﺭﻓﺖ. ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ #نکیر و #منکر ﺑﺎﻻﯼ قبرش ﺁﻣﺪﻩ‌ﺍﻧﺪ. ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﮕوید ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ: ??ﭘﺮﺳﯿﺪند: ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ #ﺩﺍﺷﺘﯽ؟ ⭕️ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ: ﻓﻘﻂ ﯾﮏ #ﻣﺮﮐﺐ ‏(ﺧﺮ‏) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩیگر ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ. ??ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ گذاشتی ﮐﻪ #ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭا ندﺍﺷﺖ؟ چرا ﺩﺭفلان ﺭﻭز به خرت #ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ؟چرا با ترکه به او می‌زدی؟ و … ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ بخاطر ﺍﯾﻦ #ﻇﻠﻢﻫﺎ که به ﺧﺮﺵ کرده بود ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید. ♻️?ﺻﺒﺢ که از خواب بیدار شد مردم ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ #ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ آمدند ﺗﺎ او را ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ. ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ کردند، ﻣﺮﺩ #ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ به #ﻓﺮﺍﺭ گذاشت! ⚠️گفتند چرا فرار می‌کنی؟ ♻️?ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ در حال فرار جواب داد: ☝️ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ #ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ! ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ #ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ… ??من این پادشاهی چند روزه را نمیخواهم، تا #عمری در عذاب باشم!! ???? ??? ?? ? کانال: ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]?

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 02:26:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پاورقی 8 ...

بسم الله الرحمن الرحیم پاورقی 8 پاسخ به یک سوال : در حال حاضر که جامعه سطح سوادنسبتا بالایی دارد و انسانها توانایی تشخیص دارند، چه نیازی به رساله و مرجعیت تقلید هست ؟ هرکس می تواند خود به مسائلش رسیدگی کند . پاسخ : زمانی که چشم شما دچار مشکلی می شود ایا باهمین سواد و علم نسبی که می فرمایید جامعه دارد ، به درمان خویش می پردازید ؟ یا اینکه هرچند شما دارای تحصیلات دانشگاهی و سطح بالایی هم باشید به متخصص چشم مراجعه می کنید ؟ همانگونه که هرچیزی نیاز به متخصص مخصوص خود را دارد ، علوم دینی و احکام هم نیازمند متخصص خود می باشد .و در این زمینه هم باید به متخصص آن مراجعه کرد . استاد (س)

موضوعات: پاورقی
[سه شنبه 1396-07-04] [ 05:05:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  حتما حکمت خداست ...

بسم الله الرحمن الرحیم ????????? ??#ﺣﺘﻤﺎ_ﺣﻜﻤﺖ_ﺧﺪﺍﺳﺖ ?ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎهی بود که ﻭﺯﻳﺮﯼ داشت که همیشه ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺧﻴﺮ ﻳﺎ ﺷﺮﯼ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ می افتاد، ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺑﺎﺩﺷﺎﻩ می گفت: ☝️ «ﺣﺘﻤﺎ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ!» ?? ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ چاقو ﺑﺮﻳﺪ ﻭ ﻭﺯﻳﺮ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﮔﻔﺖ: «ﺑﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺩﺳﺘﺖ ﺣﻜﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ!» ?ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻨﺪﯼ ﺑﺎ ﻭﺯﻳﺮ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ که ﺑﻪ ﺣﻜﻤﺖ ﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻭﺯﻳﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁن رﻭﺯ ﻃﺒﻖ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﺷﻜﺎﺭ ﺭﻓﺖ، ﻭﻟﯽ این بار ﺑﺪﻭﻥ ﻭﺯﻳﺮ ﺑﻮﺩ. ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﻜﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﻮﻣﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ خواستند ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍﻳﺎﻧﺸﺎﻥ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﻛﻨﻨﺪ. ?? ﻭﻟﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ کردن، ﻣﺘﻮﺟﻪ شدند ﺩﺳﺖ پادشاه ﺯﺧﻤﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﻧﻘﺺ می خواستند. ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﻴﻦ پادشاه ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ کردند. ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﻗﺼر ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ پیش ﻭﺯﻳﺮ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻀﻴﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ??«ﺣﻜﻤﺖ ﺑﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻭﻟﯽ ﺣﻜﻤﺖ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ!» ‼️♻️ﻭﺯﻳﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: «ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺣﺘﻤﺎً ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺷﻜﺎﺭ ﻣﯽﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺣﺘﻤﺎً ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ می شدم.» ????????? کانال: ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]?

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 04:06:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  نیکی به والدین ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? ♥️? #ای_کاش_مادرش_زنده_بود ?✨روزی مردی نزد پیامبر(صل الله علیه وآله وسلم ) آمد و عرض کرد: من تمام گناهان را انجام داده ام، ایا راه توبه برای من هست؟ ?✨حضرت فرمودند: آیا پدر و مادرت زنده اند؟ گفت: تنها پدرم زنده است. ❣✨فرمود: به پدرت احترام ونیکی کن؛تاخداوند تو راببخشد. وقتی که آن مرد رفت،حضرت به اطرافیانش فرمودند: ?✨«ای کاش #مادرش زنده بود». ? ?بحارالانوار، ج 71? ???? ??? ?? ? ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]?

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 03:27:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  قرآن آرامش دلهاست ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? ♥️? #قرآن_آرامش_دلها ?✨ مرد بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید. روزی پسرش از او پرسید: ? چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟⁉️ پدر گفت: پسرم❕ ??سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور. پسر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند. ?? پدر گفت: امتحان کن پسرم. ?✨پسر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت. سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند ?پسر به پدرش گفت؛ که هیچ فایده ای ندارد. پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم. ?✨پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد. برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت؛ که غیر ممکن است! ?✨پدر با لبخند به پسرش گفت: سبد قبلا چطور بود؟پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال،کثیف و سیاه بود،الان کاملاً پاک و تمیز شده است. پدر گفت: ??این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد. ✨?دنیا و کارهای آن، قلبت را از سیاهی ها و کثافتها پرمیکند؛ خواندن قرآنهمچون دریا سینه ات را پاک میکند، ?♻️حتی اگر معنی آنرا ندانی! ???? ??? ?? ? ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]?

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 03:25:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شاهزاده فراری و طلبه ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? بسمه تعالی ? #شاهزاده_فراری_وطلبه ♻️?شبی طلبه جوانی به نام محمدباقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست ✨و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد و او را تهدید کرد. ?دختر گفت: شام چه داری؟طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمدباقر به مطالعه خود ادامه داد. ♻️?از آن طرف چون این دختر فراری شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا فرار کرده بود، ?⚜لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند، ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند. ??صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد، مأموران شاهزاده خانم را همراه محمدباقر به نزد شاه بردند. شاه عصبانی پرسید چرا همان شب به ما اطلاع ندادی؟ ✨?محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. ??شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطایی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمدباقر پرسید، چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمایی؟ ‼️?محمد باقر ده انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته است. لذا علت را پرسید، طلبه گفت: چون او به خواب رفت، نفس اماره مرا وسوسه می‌نمود. ?هر بار که نفسم وسوسه می‌کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند. ??شاه عباس صفوی از تقوا و پرهیزکاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میرمحمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می‌دارند. ?از مهمترین شاگردان وی می توان به ملاصدرا اشاره کرد‼️ ???? ??? ?? ? ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]?

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 03:06:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  داستان شیربرنج ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? ♥️? #داستان_شیربرنج_و… ?ﺭﻭﺯﯼ ﻋﻤﺮبن خطاب ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﺍﻣیرالمومنین علیه السلام ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻢ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﻨﺪ، ﮔﻔﺖ: ?✨ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ﺍﮔﺮ ﺣﻖ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ. ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻬﺎﺭ ﭼﻪﻣﯿﺨﻮﺭﻡ… ﺍﻣﺎﻡ ﮔﻔﺘﻨﺪ:ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ:ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺖ: ?? ﺍﺯ ﻟﺞ ﺗﻮ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩ. ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ. ﺩﯾﺪ ﻧﻬﺎﺭ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ، ⭕️ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺖ ﺩﯾﺪ ﻧﻬﺎﺭ ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ… ⭕️ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺑﺮﻭﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﺪ ﮐﺎﺭﻭﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ، ⭕️♨️ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﻧﻬﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﻪ ﻣﻄﺒﺦ ﮐﻤﮏ ﮐﻦ، ♨️?ﻋﻤﺮ ﻭﻗﺖ ﻧﻬﺎﺭ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﻏﺬﺍ ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ، ?✨ﺗﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﻭﺩ…. ﮐﺎﺭﻭﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺷﮏ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﻏﺬﺍﯾﺸﺎﻥ ﺳﻢ ﻧﺮﯾﺨﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﻭﻝ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﯼ… 〽️?ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﯾﮏ ﮐﺘﮏ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺧﻮﺭﺩ،ﻭ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩ…. ♻️‼️ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ… ♥️?ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﻭﯼ ﮔﻔﺖ: ﺁﺧﺮ ﻧﻬﺎﺭ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺧﻮﺭﺩﯾﺪ… ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮﭼﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ… ?✨ﺍﻣﺎﻡ ﮔﻔﺖ:ﭼﺮﺍ ﻧﻬﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﺧﻮﺭﺩﯼ ﻭ ﻫﻢ ﮐﺘﮏ"☺️ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﻦ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﯽ. ﮐﺘﮏ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻧﻬﺎﺭ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺭﺩی ♥️( روحی له الفداک یا امیر المومنین"ع") ?مستدرک الوسائل ج1ص159وص162، کنزالف ???? ??? ?? ? ??داستان های قرآنی? ??[( @dastane_qorani )]?

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 03:05:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شکایت از روزگار ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? ?? #شکایت_از_روزگار ??مفضل بن قیس، سخت در فشار زندگی واقع شده بود. فقر و تنگدستی، قرض و مخارج زندگی، او را آزار می داد. ??یک روز در محضر امام صادق (علیه السلام) لب به شکایت گشود و بیچارگی های خود را مو به مو تشریح کرد. گفت فلان مبلغ قرض دارم، نمی دانم چه جور ادا کنم؟‼️ فلان مبلغ خرج دارم و راه درآمدی ندارم.‼️ بیچاره شدم، متحیرم، گیج شده ام.❕ ⁉️?به هر در بازی می روم، به رویم بسته می شود. ⚠️در آخر از امام تقاضا کرد درباره اش دعایی بفرماید و از خداوند متعال بخواهد گره از کار فروبسته او بگشاید. ♻️?امام صادق (علیه السلام) به کنیزکی که آنجا بود فرمود برو آن کیسه اشرفی را که منصور برای ما فرستاده بیاور. کنیزک رفت و فورا کیسه اشرفی را حاضر کرد. آنگاه به مفضل بن قیس فرمود در این کیسه چهارصد دینار است و کمکی است برای زندگی تو. ?گفت مقصودم از آنچه در حضور شما گفتم این نبود، مقصودم فقط خواهش دعا بود. ??امام فرمود بسیار خب، دعا هم می کنم، اما این نکته را به تو بگویم، هرگز سختی ها و بیچارگی های خود را برای مردم تشریح نکن ?اولین اثرش این است که وانمود می شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شکست یافته ای. در نظرها کوچک می شوی و شخصیت و احترامت از میان می رود. ?منبع: بحارالانوار، جلد 11، صفحه 114 ???? ??? ?? ? ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]?

موضوعات: اخلاق, داستانی
[دوشنبه 1396-07-03] [ 09:25:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  جان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? ♥️?#جـــــــــــــان_پــیــــامـــــــــبــــــر ❕شیخ مفید با اِسناد خودش نقل می کند : ♻️?روزى #مأمون عباسی به حضرت #امام_رضا علیه السلام گفت بزرگترین #فضیلت_امیرالمؤمنین علیه السلام را که شاهدى از قرآن بر آن دلالت کند کدام است؟ ⚠️? امام رضا علیه السلام فرمودند فضیلت او در واقعه #مباهله است که خداوند در قرآن مى‏ فرماید : ✍?فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ‏? (سوره آل عمران،آیه61) ?✨ #پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) براى مباهله امام حسن و امام حسین که فرزندانش بودند آورد و فاطمه زهرا (علیها السلام) را آورد که در اینجا تعبیر زنانمان در آیه شده، و #امیرالمؤمنین را نیز آورد که طبق آیه قرآن، او #نفس_پیامبر به شمار مى ‏رفت. ☝️?در نتیجه ثابت شد که احدى از #جهانیان با ارزشتر از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله وجود نداشت ! ??در نتیجه طبق آیه قرآن اَحدى از جهانیان نیز با ارزشتر از نفس و جان پیامبر اکرم (که امیرالمومنین باشد) نیست. ??منبع : بحار الأنوار، ج‏35، ص257. ??امروز 24 ذی الحجه، سالروز این واقعه بزرگ تاریخی است #فضائل_امیرالمومنین #آیه_مباهله ???? ??? ?? ? ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]?

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 09:22:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دروغ ...

بسم الله الرحمن الرحیم ????? ❌‌ #دروغ…. ⭕️دروغ را ترک کن سایر گناهان ترک میشود❗️ ?فردی چهار گناه بزرگ را خیلی دوست می‌داشت. گویا به آن عادت کرده بود ? ?روزی توفیق شرفیابی به محضر حبیب و بهترین مخلوق خدا، حضرت محمد (ص) را پیدا نمود :) در محضر نورانی رسول خدا (ص) نشست.بعد از مدتی که به صورت نورانی او نگاه کرد و به صحبت‌های ایشان گوش داد، به شدت تحت تأثیر نورانیت و معنویت حضرت قرار گرفت.به همین علت رو به حضرت کرد و عرض نمود: «اى رسول خدا چهار گناه را خیلی دوست دارم :| ? ارتباط جنسی نامشروع ? شرابخوارى ? دزدى ? دروغ ?هر کدام را که بفرمایید به خاطر شما ترک مى‌کنم ? ?حضرت فرمود: «دروغ را رها کن» مرد رفت? و تصمیم به رابطه نامشروع گرفت ? اما با خود گفت: اگر پیامبر از من بپرسد [که زنا کرده‌اى یا نه؟] اگر انکار کنم، قولى را که به ایشان داده‌ام شکسته‌ام و اگر هم اقرار کنم، حد مى‌خورم» ?تصمیم گرفت دزدى کند،بعد تصمیم گرفت شراب بخورد؛اما هر بار همین فکر را با خود کرد ? لذا نزد رسول خدا برگشت و عرض کرد: «شما راه را به کلى بر من بستید ? ? من همه این کارها را رها کردم»:oops: ? دروغ ریشه خیلی از گناهان دیگر است. ⛔️ مراقب باشید❗️❗️ ?کانال #اختصاصی : ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 09:20:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  آیه ای مناسب سنگ قبر ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? ?? آیه ای مناسب سنگ قبر ⚠️‼️ آورده اند که :روزی سلطان محمود غزنوی ,گوری برای خود ساخت وبه یکی از چاکران گفت : آیه ای مناسب از قرآن پیدا کن تابر روی سنگ گور حک کنیم!! ♻️چاکر گفت ; قربان بنویسید : ?[{ هذه جهنم التی کنتم توعدون }] ?این همان دوزخی است که به شما وعده داده شده است! ❗️این گور تو چنان که رسول خدای گفت! یا روضه بهشت است یا کنده سعیر! ??هزار ویک حکایت قرآنی ص 636حکایت 793 ???? ??? ?? ? ??داستان های قرآنی ?[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 05:31:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  صدای عذاب برخی قبر ...

???? ??? ?? ? ?بسم الله الرحمن الرحیم ⚠️ #صدای_عذاب_برزخی_ازقبر ?انس بن مالک می گوید: ♦️?روزی رسول خدا صل الله علیه وآله دریکی از باغ های بنی نجار در مدینه بود.!! ?از قبری که در آن جا بود صدایی شنید! پرسید: صاحب این قبر در چه زمانی دفن شده است? ?گفتند در زمان جاهلیت {دوران قبل از ظهور اسلام} ??پیامبر صل الله علیه وآله فرمودند : اگر ترس آن نداشتم که یکدیگر را به خاک نسپارید ,از خداوند می خواستم که صدای عذاب قبر را به گوش شما برساند! ???? ??? ?? ? ??داستان های قرآنی ?[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 05:31:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  سیزده هزار سال ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? ?✨ #سیزده_هزارسال ?✨از #رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمود روزى امین #وحى براى اداى وحى به نزد من آمد. هنوز آنچه را که باید بر من بخواند تمامش را نخوانده بود که ناگهان #آوازى_سخت و صدایى هولناک برآمد. ??وضع #فرشته وحى تغییر کرد، پرسیدم این چه آوازى بود؟⁉️ ⭕️♻️گفت اى محمد، خداى تعالى در #دوزخ چاهى قرار داده، #سنگ سیاهى در آن انداختند، اکنون پس از #سیزده_هزارسال آن سنگ به زمین آن چاه رسید. ⁉️پرسیدم آن چاه، جایگاه چه کسانى است؟ گفت ازآنِ#بى_نمازان و #شراب_خواران ?1. اسرار الصلوة، شیخ عبدالحسین تهرانى، صفحه 31 ?2. سیمای نماز، حسین انصاریان ???? ??? ?? ? ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]?

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 02:30:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  نمک ارزان ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???✨ ??? ?? ? ? #نمک_ارزان ♦️?مردی دوستانش را به خانه دعوت کرد، و برای شام قطعه ای گوشت چرب و آبدار پخت. ناگهان، پی برد که نمک تمام شده است. پسرش را صدا زد: برو به ده و نمک بخر. اما به قیمت بخر: نه گران و نه ارزان تر. پسر تعجب کرد: پدر ، میدانم که نباید گران تر بخرم. اما اگر توانستم ارزان تر بخرم، چرا صرفه جویی نکنیم؟ ??پدر گفت: این کار در شهری بزرگ، قابل قبول است. اما در جای کوچکی مثل ده ما، با این کار همه ی ده از بین می رود. ?✨مهمانان که این حرف را شنیدند، پرسیدند که چرا نباید نمک را ارزان تر خرید، مرد پاسخ داد: کسی که نمک را زیر قیمت می فروشد، حتما به شدت به پولش احتیاج دارد. کسی که از این موقعیت سوء استفاده کند، نشان می دهد که برای عرق جبین و سعی و تلاش او در تولید نمک احترامی قایل نیست. مهمانها گفتند: اما این مساله ی کوچک که نمی تواند دهی را ویران کند؟ ?✨و میزبان پاسخ داد: در آغاز دنیا هم “ستم” کوچک بود. اما آمدن هر ستم از پس ستم دیگر، به روندی فزاینده منجر شد. همیشه فکر می کردند مهم نیست، تا کار به جایی رسید که امروز رسیده. ???✨ ??? ?? ? ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]?

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 02:28:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  فرشته رزق و موت ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???✨ ??? ?? ? ?? #فرشته_رزق_و_مرگ ??از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه ی پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟❓ ♥️✨گفت:آن خدایی که فرشته مرگش، مرا درهرسوراخی که باشم پیدا میکند،چگونه فرشتگانِ روزیش٬ مرا گم میکنند…!‼️ ???✨ ??? ?? ? ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]?

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 02:28:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شیخ رجبعلی ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? ✨?شیخ رجبعلی خیاط می فرمود: در بازار بودم… ??اندیشه مکروهی در ذهنم گذشت. ??سریع استغفار کردم و به راهم ادامه دادم. ?قدری جلوتر شترهایی قطار وار از کنارم می‌گذشتند.???? ✨ناگاه یکی از شترها لگدی انداخت که اگر خود را کنار نمی‌کشیدم، خطرناک بود ?به مسجد رفتم و فکر می‌کردم همه چیز حساب دارد. این لگد شتر چه بود؟! ⁉️ ??در عالم معنا گفتند: شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه آن فکری بود که کردی ❕گفتم: اما من که خطایی انجام ندادم…? گفتند: لگد شتر هم که به تو نخورد❗️ ♻️بله اثر کارهای ما در عوالم جریان دارد، حتی یک تفکر منفی میتواند تاثیری منفی ایجاد کند ???✨ ??? ?? ? ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]?

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 02:28:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  درس_بهلول_به_شیخ_جنید ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???✨ ??? ?? ? ? #درس_بهلول_به_شیخ_جنید ?✨آورده اند که شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او. شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند او مردی دیوانه است. گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند. ??شیخ پیش او رفت و سلام کرد. بهلول جواب سلام او را داد و پرسید چه کسی هستی؟ عرض کرد منم شیخ جنید بغدادی. فرمود تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می کنی؟ عرض کرد آری. ?✨بهلول فرمود طعام چگونه می خوری؟ عرض کرد اول «بسم الله» می گویم و از پیش خود می خورم و لقمه کوچک برمی دارم، به طرف راست دهان می گذارم و آهسته می جوم و به دیگران نظر نمی کنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی شوم و هر لقمه که می خورم «بسم الله» می گویم و در اول و آخر دست می شویم. ??بهلول برخاست و فرمود تو می خواهی که مرشد خلق باشی در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمی دانی و به راه خود رفت. ??مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است. خندید و گفت سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید . بهلول پرسید چه کسی هستی؟ جواب داد شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمی داند. ??بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را می دانی؟ عرض کرد آری. سخن به قدر می گویم و بی حساب نمی گویم و به قدر فهم مستمعان می گویم و خلق را به خدا و رسول دعوت می کنم و چندان سخن نمی گویم که مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت می کنم. پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بیان کرد. ??بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمی دانی. پس برخاست و برفت. مریدان گفتند یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟ جنید گفت مرا با او کار است، شما نمی دانید. ??باز به دنبال او رفت تا به او رسید. بهلول گفت از من چه می خواهی؟ تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمی دانی، آیا آداب خوابیدن خود را می دانی؟ عرض کرد آری. چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه خواب می شوم، پس آنچه آداب خوابیدن که از حضرت رسول (ص) رسیده بود بیان کرد. بهلول گفت فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمی دانی. خواست برخیزد جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمی دانم، تو قربه الی الله مرا بیاموز. ?✨بهلول گفت: چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم. بدان که اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از این گونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود. ??جنید گفت: جزاک الله خیراً! و ادامه داد: در سخن گفتن باید دل پاک باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدای باشد و اگر برای غرضی یا مطلب دنیا باشد یا بیهوده و هرزه بود، هر عبارت که بگویی آن وبال تو باشد. پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد و در خواب کردن، اینها که گفتی همه فرع است؛ اصل این است که در وقت خوابیدن در دل تو بغض و کینه و حسد بشری نباشد! ???✨ ??? ?? ? ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 02:20:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  خوش_شانسی_یا_بدشانسی ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???? ??? ?? ? ?✨ #خوش_شانسی_یا_بدشانسی ?پیرمردی اسبی داشت و با آن اسب زمینش را شخم می‌زد. ?✨ روزی آن اسب از دست پیرمرد فرار کرد و در صحرا گم شد. همسایگان برای ابراز همدردی با پیرمرد، به نزد او آمدند و گفتند: “عجب بد شانسی‌ای آوردی.” پیرمرد جواب داد: “بد شانسی؟⁉️ خوش شانسی؟⁉️ کسی چه می‌داند؟”⁉️ ?چندی بعد اسب پیرمرد به همراه چند اسب وحشی دیگر به خانه‌ی پیرمرد بازگشت. ⚠️ این‌بار همسایگان با خوشحالی به او گفتند: “عجب خوش شانسی‌ای آوردی!” اما پیرمرد جواب داد: “خوش شانسی؟⁉️ بد شانسی؟ ⁉️کسی چه می‌داند؟”⁉️ بعد از مدتی پسر جوان پیرمرد در حالی که سعی می‌کرد یکی از آن اسب‌های وحشی را رام کند از روی اسب به زمین خورد و پایش شکست. ♻️باز همسایگان گفتند: “عجب بد شانسی‌ای آوردی!” و این‌بار هم پیرمرد جواب داد: “بد شانسی؟⁉️ خوش شانسی؟ ⁉️کسی چه می‌داند؟”⁉️ ?✨در همان هنگام، ماموران حکومتی به روستا آمدند. آن‌ها برای ارتش به سربازهای جوان احتیاج داشتند. ? از این رو هرچه جوان در روستا بود را برای سربازی با خود بردند، اما وقتی دیدند که پسر پیرمرد پایش شکسته است و نمی‌تواند راه برود، از بردن او منصرف شدند. آری “خوش شانسی⁉️ بد شانسی⁉️ کسی چـــه می‌داند⁉️ ?هر حادثه‌ای که در زندگی ما روی می‌دهد، دو روی دارد: ? یک روی خوب و یک روی بد. ☝️ هیچ اتفاقی خوب مطلق و یا بد مطلق نیست. ?بهتر است همیشه این دو را در کنار هم ببینیم.زندگی سرشار از حوادث است… ???✨ ??? ?? ? ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 02:16:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  راسُ_کلُ_خطیئهِ ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???✨ ??? ?? ? ✨? #راسُ_کلُ_خطیئهِ ?روزی جوانی نزد پدرش آمد و گفت: دختری را دیده ام و میخواهم با او ازدواج کنم من شیفته زیبایی این دختر وجادوی چشمانش شده ام، ?پدر با خوشحالی گفت این دختر کجاست تا برایت خواستگاری کنم؟ ??پس به اتفاق رفتند تا دختر را ببینند اما پدر به محض دیدن دختر دلباخته او شد و به پسرش گفت: ببین پسرم این دختر هم تراز تو نیست وتو نمیتوانی خوشبختش کنی، ? او را باید مردی مثل او تکیه کند، پسر حیرت زده جواب داد، امکان ندارد پدر کسیکه با این دختر ازدواج میکند من هستم نه شما! پدر و پسر با هم درگیر شدند و کارشان به قاضی کشید ماجرا را برای قاضی تعریف کردند. ?قاضی دستور داد دختر را احضار کنند تا از خودش بپرسند که میخواهد با کدامیک از این دو ازدواج کند قاضی با دیدن دختر شیفته جمال و محو دلربایی او شد و گفت: ?این دختر مناسب شما نیست بلکه شایسته شخص صاحب منصبی چون من است پس این بار سه نفری با هم درگیر شدند و برای حل مشکل نزد وزیر رفتند ?وزیر با دیدن دختر گفت او باید با وزیری مثل من ازدواج کند! ??و قضیه ادامه پیدا کرد تا رسید به شخص امیر، امیر نیز مانند بقیه گفت این دختر فقط با من ازدواج میکند! ??بحث و مشاجره بالا گرفت تا اینکه دختر جلو آمد و گفت: ? راه حل مسئله نزد من است، ?من میدوم و شما نیز پشت سر من بدوید اولین کسیکه بتواند مرا بگیرد با اوازدواج خواهم کرد!! و بلافاصله شروع به دویدن کرد ? و پنج نفری پدر؛ پسر ؛قاضی ؛وزیر و امیر بدنبال او، ? ناگهان هرپنج نفر با هم به داخل چاله عمیقی سقوط کردند ?دختر از بالای گودال به آنها نگاهی کرد و گفت آیا میدانید من کیستم؟ ?من دنیا هستم❕ ?من کسی هستم که اغلب مردم بدنبالم میدوند و برای بدست آوردنم با هم رقابت میکنند! و در راه رسیدن به من از دینشان ، معرفتشان غافل میشوند و حرص و طمع انها تمامی ندارد! ?? تا زمانیکه در قبر گذاشته میشوند در حالیکه هرگز به من نمیرسند…❌ برای همین است که معصوم میفرمانید ! ❌حب دنیا راس تمام خطاهاست❕ ???✨ ??? ?? ? ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 02:14:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  علیه بر نفس ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???✨ ??? ?? ? ?✨ غلبه_برنفس ⚡️روزی #حضرت_علی (ع) از درب دکان #قصابی می گذشت. ??قصاب به آن حضرت عرض کرد: ??یا امیرالمؤمنین! #گوشتهای بسیار خوبی آورده ام. اگر میخواهید ببرید . ❕امام فرمودند : الآن #پول ندارم که بخرم . ?عرض کرد من #صبر می کنم پولش را بعداً بدهید. ??امام فرمودند : من به #شکم خود می گویم که #صبر کند! اگر نمی توانستم به شکم خود بگویم از تو می خواستم که صبر کنی ولی حالا که #میتوانم ، به #شکم خود می گویم که #صبر کند . ? آری، ❕❕ #خاصیت_نفس_اماره_این_است_که_اگرتواوراوادارومطیع_خودنکنی_اوتورامشغول_ومطیع_خودخواهدساخت . ‼️ ?? گفتارهای معنوی ???✨ ??? ?? ? ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 05:26:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  سوره نساء - تقسیم ارث ...

بسم الله الرحمن الرحیم آیه 11سوره نسا 11 یُوصیکُمُ اللّهُ فی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ فَإِنْ کُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَکَ وَ إِنْ کانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَیْهِ لِکُلِّ واحِد مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمّا تَرَکَ إِنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلاِ ُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلاِ ُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّة یُوصی بِها أَوْ دَیْن آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ لا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً فَریضَةً مِنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش مى کند که سهم (میراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد; و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بیش از دو دختر باشند، دو سوم میراث از آن آنهاست; و اگر یکى باشد، نیمى (از میراث) از آن اوست. و براى هر یک از پدر و مادر او، یک ششم میراث است، اگر (میت) فرزندى داشته باشد; و اگر فرزندى نداشته باشد، و (تنها) پدر و مادر از او ارث برند، براى مادر او یک سوم است (و بقیه از آن پدر است); و اگر او برادرانى داشته باشد، مادرش یک ششم مى برد (و پنج ششم باقیمانده، براى پدر است)، (همه اینها،) بعد از انجام وصیتى است که او کرده، و بعد از اداى دین است ـ شما نمى دانید پدران و مادران و فرزندانتان، کدام یک براى شما سودمندترند! ـ این فریضه الهى است; و خداوند، دانا و حکیم است.

موضوعات: اخلاق, داستانی, درسی
 [ 05:25:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مشتریان شیطان ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???✨ ??? ?? ? ?♨️ #مشتری_های_شیطان ♻️?در احادیث آمده است که روزی حضرت عیسی علیه السلام به ابلیس برخورد برخورد کرد: در حالی که او پنج جنس سرخ رنگ را باخود حمل میکرد و هرکدام به دسته ای مربوط میشدند! ?عیسی علیه السلام از ابلیس پرسید: این ها چیستند!? ♦️ پاسخ داد:! اجناسی که مشتری های مختلفی به سراغ آن ها می آیند !! ?عیسی علیه السلام پرسید;آن اجناس کدامند ? ?گفت:یکی از آن ها ظلم و جور است ?عیسی علیه السلام پرسید مشتری آن چه کسانی هستند! ♦️گفت;شاهان و قدرتمندان !! ?وافزود: دومی از آن ها “کبر” است! ?فرمود :این را چه کسی خریدار خریدار است? ♦️گفت ; کد خدایان !!! ?سومی حسد است ! ?حضرت فرمود :این را چه کسی خریدار است? ♦️گفت: دانشمندان ! ?چهارمی از آن ها “خیانت ” است! ?فرمود :این را چه کسی خریدار است? ♦️گفت; “تجار ” ?پنجمی از آن ها مکر و فر یبکاری است!! ?فرمود :این را چه کسی خریدار است? ♦️گفت: زنان ?ان شالله هیچ کدام مشتری شیطان نباشیم صلوات ???✨ ??? ?? ? ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 05:24:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  شیعه واقعی ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???✨ ??? ?? ? ?✨ #شیعه_واقعی ??یکی از یاران به نام سهل خراسانی خدمت #امام صادق ع می رسد و حین گفتگو مکرر از ایشان سوال می کنند که!   آقا چرا #قیام نمی فرمایید؟ ‼️ ❕?چرا تشکیل حکومت اسلامی نمی دهید؟ ♻️با این که فقط در خراسان صد هزار شیعه ی طرفدار و شمشیر زن دارید، چرا نشسته اید و قیام نمی کنید؟ ? امام صادق (ع) از کنیزشان می خواهد که تنور را روشن کنند و بعد بی مقدمه به سهل می فرماید که: ” برو و داخل تنور بنشین ✨سهل می ترسد و می گوید: “آقای من! مرا به آتش عذاب مکن.. از من بگذر که خدای از تو بگذرد. ?امام دیگر چیزی نگفتند تا اینکه در همین شرایط، هارون مکی که مومنی وارسته و از یاران امام بود وارد شد. ? امام به او فرمود: ” کفش هایت را کناری بگذار و وارد تنور آتش شو و در آن بنشین او بی درنگ داخل تنور داغ شد و در آن نشست. ?✨امام پس از مدتی که با آن خراسانی صحبت می فرمود و از اوضاع و احوال خراسان جوری سخن می گفت که گویا از خود سهل هم بیشتر و بهتر بر مسایل خراسان واقف است، به وی فرمود: “برخیز و داخل تنور را نگاه کن سهل برخاست، به تنور نگاه کرد و دید که هارون مکی با آرامش تمام در میان آتش نشسته است. ?آن گاه امام فرمود: در خراسان چند نفر (شیعه)  مثل این مرد دارید ؟ ?سهل عرض کرد: سوگند به خدا، حتی یک نفر هم این طور نداریم. ??فرمود: ما تا وقتی پنج نفر همراه واقعی نداشته باشیم قیام  نمی کنیم… ?ما به زمان انجام تکلیف آگاه تریم ???✨ ??? ?? ? ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 05:22:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  کریم سیاه ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???✨ ??? ?? ? ?بسم الله الرحمن الرحیم ♥️? #داستان_کریم_سیاه ??آیة الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی مشهور به صاحب عروه یک قطعه کفن برای خودشان خریده بودند. ?✨ در حرم امیرمؤمنان علیه السّلام همۀ قرآن را بر آن نوشته، سپس در حرم امام حسین(ع) زیارت عاشورا را با تربت بر اطراف آن نوشته بودند. ??ایشان برای صله ارحام عازم یزد می شوند و در این سفر این کفن را با خودشان به یزد می برند. در شب اول ورودشان به یزد، در منزل یکی از دخترانشان استراحت می کنند. ??حضرت سیدالشهداء(ع) به خواب ایشان آمده و می فرمایند: ??یکی از دوستان ما فوت کرده و در مزار یزد منتظر کفن است. ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود. ?? ایشان بیدار می شود و می خوابد. دوبار دیگر این رؤیاتکرار می شود! ?? ایشان لباس پوشیده به قبرستان یزد می رود و می بیند شخصی به نام کریم سیاه فوت کرده، او را غسل داده، روی سنگ نهاده، منتظر کفن هستند… ?? تا ایشان می رسد، می گویند:کفن را آوردند. مرحوم یزدی از آن ها می پرسد: شما کی هستید؟! ? می گویند:همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم. ? مرحوم یزدی می پرسد:این شخص کیست؟ ??می گویند: او شخصی به نام کریم سیاه است، یک فرد معمولی! ولی عاشق امام حسین(ع) بود. ?در هر کجا مجلسی به نام امام حسین(ع) برگزار می شد، او بدون هیچ تکلّفی حاضر می شد. ♥️?حسبن جان آقاو سرور و مولای من یعنی میشه اسم مارو هم جزو نوکرا و چاکرات بنویسی! _یعنی میشه لحضه جان دادن چشممون به جمال آقامون بیفته! ?جرعه ای از کرامات امام حسین علیه السلام،ص97 ???✨ ??? ?? ? ??داستان های قرآنی ?[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخلاق, داستانی
[یکشنبه 1396-07-02] [ 09:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پیروزی بر وسوسه ...

بسم الله الرحمن الرحیم ???✨ ??? ?? ? ?? #مردپیروزی_بروسوسه ?بسیار زیبا ?? در میان یاران پیامبر اکرم صل الله علیه وآله جوانی بود که در میان مردم به حسن ظاهر شهرت داشت و کسی احتمال گناه به او نمیداد ـ ?روزها در مسجد وبازاروهمراه با مسلمانان بودولی شبها برای دزدی به خانه های مردم دستبرد میزد ! ♦️?روزی از روزها خانه ای را روز روشن در نظر گرفت و چون وچون تاریکی شب همه جا را فرا گرفت از دیوار آن خانه بالا رفت ! ?از روی دیوار به درون خانه نگریست !خانه ای بود پر از اساس وزن جوانی که تنها در آن خانه به سر میبرد! شوهر آن زن مرده بود وزن هیچ کس را جز خدا نداشت! وتنها بود! وقسمتی از شب را به نامز شب وعبادت میگذراند! ?دزد جوان با دیدن جمال آن زن به هوس گناه افتاد!باخود گفت امشب شبه !مراد وبهره است! ??ناگهان جرقّه ای اللهی به آسمان جانش زد و دل تاریکش را به نور هدایت افروخت! باخود گفت :گیرم که مال زن را دزدیدم ودامن عفتش را لکه دار کردم !! پس از مدتی میمیرم و در پیشگاه خداوند حاضر میشوم جواب صاحب روز جزا را چه بدهم?! :|?پس جوان از عمل خود پشیمان شد و از دیوار به زیر آمد و خجالت زده پایین آمد و به سوی منزلش روانه شد! صبح روز بعد به مسجد آمد وبه جمع یاران رسول خدا پیوست! ♦️?در این هنگام به پیامبر عرض کردند :زنی جوان با شما کار دارد! وی به مسجد در آمد و گفت: من زنی هستم دارای ثروت و وخانه!کسی را ندارم شب گذشته شبحی را روی دیوار خانه ام دیدم ! احتمال دادم دزد باشد خیلی ترسیدم و تا صبح نخوابیدم! از شما تقاضا دارم مرا شوهر دهید! چیزی نمیخواهم زیرا همه چیز دارم ! ?? در موقع پیامبر ص نظری به جمع انداخت و در آن جمع نظر محبت آمیزی به آن جوان دزد انداخت! واورا نزد خویش فراخواند! ?حضرت فرمود “ازدواج کرده ای? جوان گفت : “نه” ?حضرت فرمودند با این زن ازدواج میکنی! گفت: اختیار باشماست ? سپس پیامبر اکرم ان زن را برای او عقد کرد وسپس فرمود : همراه همسرت به خانه برو! ?جوان به خانه امد و بری شکرگذاری سخت مشغول عبادت شد! ♦️?زن که شگفت زده شده بود! مگر میشود داماد این همه عبادت کند! ? جوان پاسخ داد ; ?ای همسر باوفا عبادت من سببی دارد! :|✨من همان دزدی هستم که دیشب به خانه ات آمدم ‘ ولی برای رضای خدا از مال تو و تجاوز به حریم عفت تو خود داری کردم! وخداوند متعال تو را واین اساس را از راه حلال به من اعطا کرد! ??آیا نباید سخت مشغول شکر گذاری باشم! ?✨همسر لبخندی زد و گفت : آری بالاترین شکر گذاری نماز است! ?عرفان اسلامی ج 8 ص 25 ??? ?? ? ??داستان های قرآنی? ?[( @dastane_qorani )]

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 09:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تلنگر ...

بسم الله الرحمن الرحیم تلنگر 1 ✳️ علّامه مجلسی در دهه عاشورا در عالی قاپو در حضور شاه از هیئات عزاداران پذیرایی می کرد و خوش آمد می گفت. روز عاشورا می بینند ایشان نیامد. ? خود شاه عهده دار پذیرایی می شود و یکایک هیئات می آمدند تا هیئت حمّال ها وارد می شوند. ✳️ شاه می بیند: علّامه مجلسی با لباس سیاه بلند در میان آنها مشغول سینه زدن است. شاه فردا با جمعی به منزل علّامه مجلسی رفته و علّت را جویا می شود. ❇️ علّامه می گوید: روز تاسوعا که مشغول خوش آمد گفتن بودم در هنگام ورود دسته حمّال ها در میان آنها پیرمرد قوزداری بود که وقتی سینه می زد خیلی قیافه مضحکی پیدا می کرد. من بی اختیار تبسّمی کردم. ? شب رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) را در خواب دیدم. سلام کردم. حضرت عنایت نفرمود. فرمودند: چرا امروز به سینه زن حسین من تبسّم کردی؟ عرض کردم: آقا عمدی نبود. فرمود: اگر عمدی بود که حسابت پاک بود. برای جبران کار امروزت فردا برو در دسته حمّال ها و سینه بزن. ✅ ما سمعت ممن رأیت ص 65-66

موضوعات: اخلاق, داستانی
 [ 08:53:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت