مفتاح راه | ... | |
بسم الله الرحمن الرحیم 🦋✨دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد #فقیری ریخت، پیرمرد خوشحال شد و رفت. در راه با پرودرگار سخن می گفت: 🌼🍃ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گِرهی از گره های زندگی ما بگشای. 🍁من تو را کی گفتم ای یار عزیز 🍂آن گره را چون نیارستی گشود 🔸✨نشست تا گندمها را از زمین جمع کند، درکمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند. 🌹 تو مبین اندر درختی یا به چاه 🌿🍁🍃✨
[پنجشنبه 1396-07-20] [ 05:13:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|